عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) |
چکیده در این اثر، به طور خلاصه چهار نظریه ی تحلیلی (تعبد، انقلاب، دفاع، اصلاح) درباره قیام عاشورا ارائه میشود و از پرداختن به جزئیات واقعه پرهیز می شود.
مقدمه تقریبا تمامی متون تاریخی کهن مربوط به اسلام، در خصوص واقعه عاشورا مطالبی را درج کرده اند؛ اما در اکثر قریب به اتفاق این روایت ها، بیشتر به روایت واقعه توجه شده از تحلیل آن صرف نظر گشته است؛ در این میان گزارش های تکان دهنده ای که مربوط به جزئیات واقعه بوده، توسط راویان و شاعران در هر کوی و برزنی سروده و بیان می شد که به دلیل فضای نامناسب زمان، به «جن سروده های یا هاتفانه ها» مشهور شدند (سردرودی، 1381، ص 20).
فرضیه چنان که در چکیده یادآور شدیم، در این مقاله سعی شده از چهار نظریه مهم، از میان نظریات مطرح در واقعه عاشورا، سخن به میان آید. در نظریه تعبد سؤال اصلی این است که آیا انگیزه ی قیام امام حسین (علیه السلام) صرفا انجام وظیفه ی الهی بدون توجه به نتایج آن بود، یا خیر؟ همچنین در نظریات انقلاب، دفاع و اصلاح نیز چنین برداشتی مد نظر است. با تحلیل و بررسی هر یک از عوامل و زمینه ها با صبغه ی تحلیل کلامی، نتایجی حاصل می آید که با مقوله های عصمت، علم امام و... منافاتی ندارد.
1. نظریه تعبد طبق نظریه فوق، امام حسین (علیه السلام) از سر تسلیم و تعبد پای در راه نهاد و حرکت عاشورایی خود را آغاز کرد و در این راه از اسارت اهل بیتش نیز سر بر نتافت؛ به بیانی دیگر امام حسین (علیه السلام) اسطوره ی آسمانی است و مرغ سعادتی است که با شهادت، در قله قاف نشسته است و کسی توان آن را ندارد که به این وادی اسرارآمیز وارد شود و عقل را در این حریم مقدس جایی نیست. بقیه در ادامه مطلب [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:44 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
2. نظریه انقلاب در نظریه انقلاب براندازی خلافت اموی، مورد تأکید است و در رأس هدف های امام حسین (علیه السلام) قرار می گیرد. در این باره شریف مرتضی برای «علم امام» جایگاه درخور توجه قائل نمی شود یا دست کم «علم امام» را در این مورد دخیل نمی داند (سردرودی، 1381، ص179)؛ البته آن حضرت بی تردید در پیگیری این هدف، تنها به ایفای رسالت الهی نظر داشت (المرتضی، 1339، ص 175-177).
تجزیه و تحلیل نظریه وقتی می توان به نظریه انقلاب رسید و هدف امام حسین (علیه السلام) را انقلاب و براندازی دانست که پیش از آن، امکان براندازی خلافت اموی، به یاری شواهدتاریخی اثبات شده باشد؛ در غیر این صورت، نظریه انقلاب و سخن گفتن از براندازی به عنوان هدف امام حسین (علیه السلام) گزاف خواهد بود؛ البته خلافت را باید شأنی از شئون امامت عامه ای دانست که خدای متعال به شخص امام (علیه السلام) می بخشد. با توجه به مفهوم «اعطاء»، امامت «مقام» یا «منصب» معنی می شود؛ ولی امامت تنها یک منصب نیست، بلکه اگر در رابطه با خدای متعال دیده می شود، همانند نبوت، رسالت و وظیفه الهی نیز هست؛ به دیگر سخن، شخص امام معصوم (علیه السلام) بنا به مأموریت الهی، چنانچه شرایط را برای اعمال وظایف دینی خود مهیا ببیند، به حکم تکلیف الهی به وظیفه ی خود قیام خواهد کرد، بر این اساس خلافت به مثابه شأنی از شئون امام معصوم (علیه السلام) در جایگاه واقعی خود قرار می گیرد و از دست غاصبان رها می شود.
جهات نظریه بنابراین، نظریه انقلاب بر چند مبنا استوار است:
نقد نظریه توفیق نظریه انقلاب در گرو آن است که امکان براندازی خلافت اموی اثبات شود. در این باره شرح جامعی در کتاب شهید جاوید ارائه شده است. در این مورد، حتی اثبات امکان براندازی حاکمیت اموی کوفه نیز کفایت می کند(صالحی نجف آبادی، 1360ق، ص30). [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:41 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
3. نظریه دفاع بر اساس نظریه ی دفاع، امام حسین (علیه السلام) در همه حال از مدینه تا کربلا، موضوع دفاعی داشت. پاسخ به آرای عمومی مردم کوفه نیز تدبیری دفاعی بود برای رفع خطرهای احتمالی آینده و کسب موقعیت ایمن تر؛ یعنی علم رغم دعوت مردم کوفه برای پذیرش خلافت، حرکت امام (علیه السلام) به قصد پذیرش آن نبود، بلکه تصمیمی که خلافت موجود بر حذف امام (علیه السلام) از عرصه ی زعامت دینی مسلمانان داشت، ایجاب می کند امام حسین (علیه السلام) به قصد ماندگاری و حفاظت از حوزه رهبری دینی مردم، تصمیم به کوچ بگیرد و با این سیاست، از کیان امامت محافظت و پاسداری کند؛ از این رو حتی پس از به دست گرفتن امارت کوفه توسط نماینده اش نیز دست به هجمه علیه مرکز خلافت نمی زند و هدف او فقط صیانت از موجودیت امامت و و ماندگاری و تثبیت موقعیت زعامت دینی مسلمانان بود.
تجزیه و تحلیل نظریه بنی امیه با تکیه بر قدرت قهرآمیز خود، امام حسین (علیه السلام) را مورد فشار قرار دادند تا از آن حضرت برای تأیید خلافت اموی رأی بگیرند. این تأیید به خلافت آنان مشروعیت می بخشید و از فعالیت های اعتراض آمیز امام حسین (علیه السلام) در آینده جلوگیری می کرد.
جهات این نظریه با عنایت به مطالب پیشگفته، مبانی نظریه دفاع به قرار ذیل است:
نقد نظریه نظریه ی دفاع، از سوی کسانی مطرح می شود که به پدیده ی انقلاب در آن روزگار و آن فضا باور ندارند؛ به این معنی که ایجاد انقلاب منطقی نبوده است؛ به عبارت دیگر فرض بر این بوده که قدرت بنی امیه، با وقوع انقلاب قابل فروپاشی نبوده است؛ برای همین، اقدام به انقلاب،منطقی به نظر نمی رسد؛ لذا اینان معتقدند: حرکت امام حسین (علیه السلام) نه انقلاب بوده و نه تعبد، بلکه حرکت دفاعی بوده است. [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:41 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
4. نظریه اصلاح حرکت اصلاحی، ماهیت تبلیغی دارد نه تعبدی یا انقلابی. منظور از تعبدِ اشاره شده، تعبد به حرکت و جنبش است که نتیجه ی آن شهادت است و الا تمام حرکت ها و گفتار امام، تعبد محض است. در حرکت اصلاحی نه براندازی خلافت هدف است و نه دفاع از کیان و موجودیت امامت، بلکه امام (علیه السلام) بنا به وظیفه ی الهی خود، افزون بر افاضات کلامی، به حرکتی عملی برای اصلاح اعمال مخرب ـ که اصول هدفمندی نبوی و اسلامی را تحت الشعاع خود قرار می داد ـ دست زد. انحراف در خلافت تا حدی که اساس اسلام را از اصول اولیه تهدید نکند، قابل تحمل است؛ اما اگر اساس اسلام در معرض نابودی باشد، بر امام (علیه السلام) به عنوان زعیم منصوب الهی است که با صدای بلند و با پافشاری جانانه برخیزد و اصول راستین اسلامی را فریاد زند. این معنی در سخنان امام حسین (علیه السلام) نیز قابل استناد است: «انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی و اُرید ان امر بالمعروف و أنهی عن المنکر...». همچنین دانشورترین اندیشمند معتزلی، قاضی عبدالجبار نیز همین رأی را داشت و از میان محققان معاصر نیز شهید مطهری بیش از دیگران به این مسئله در تحقق قیام عاشورا توجه داشت (سردرودی، 1381، ص231). بر اساس نظریه اصلاح، مخاطب امام حسین(علیه السلام) فقط به زمامداران و خلیفه محدوده نیست، بلکه کلیت امت اسلامی، اعم از خلیفه و مسلمانان در حوزه ی خطاب امام (علیه السلام) جای می گیرند. مقصود امام (علیه السلام) اصلاح در ساختار امت اسلامی بود(سید بن طاووس، 1384، ص138). تقصیر انحراف در اسلام، به هنگام حرکت اصلاحی متوجه مسلمانان هم بود. مسلمانان نیز از اصول راستین اسلامی فاصله گرفته بودند و خوف آن بود که امت اسلامی به یکپارچه، به راهی درافتند که تفاوت فاحش و بینادینی با تعالیم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) داشت (شهیدی، 1364، ص 107-116). تجزیه و تحلیل این نظریه جهات این نظریه به هر حال برای توفیق نظریه اصلاح باید از دید تاریخی معلوم کرد که امام حسین (علیه السلام) راهی به سوی انقلاب موفق نداشتند و شرایط انقلاب نیز فراهم نبود. اساسا معقول نیست که با وجود توانایی بر انقلاب موفق، انسان خود را به سیاست های اصلاحی سرگرم کند. شخصیتی چون امام حسین (علیه السلام) در صورتی که زمینه را برای انجام کامل وظیفه ی الهی در برابر امت فراهم نبیند، به انجام آن وظیفه به قدر امکان قیام می کند؛ بنابراین مبانی نظریه اصلاح به قرار ذیل است: 1. ناامیدی از توفیق حرکت انقلابی؛ 2. شیوع انحراف در خلافت و در میان مسلمانان، طوری که حوزه ی انحراف در سطح کلیت امت اسلامی پراکنده شده باشد؛ 3. ضرورت ابلاغ مفاهیم اصیل اسلامی به گونه ای که مورد نظر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و این مهم جز از عهده ی شخصیتی کامل و عالم که زمام مسلمانان را با نصب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر عهده دارد، بر نمی آید. نقد نظریه واکنش های اصلاحی وقتی صورت می بندد که اقدام انقلابی، غیر ممکن، نامعقول و یا مفسده آمیز باشد؛ از این رو نظریه ی اصلاح همچون نظریه ی دفاع، وابسته به اثبات ممکن نبودن اقدام انقلابی است. با عنایت به شرایط فرهنگی و اجتماعی حاکم بر عصر امام حسین (علیه السلام) به خوبی قابل درک است که مسلمانان و به تبع آنان خلافت غاصب اموی، از خط اصیل نبوی فاصله گرفته بودند؛ از این رو مبانی نظریه اصلاح از لحاظ تاریخی قابل اثبات است و از لحاظ کلامی جایگاه رفیع امام (علیه السلام) و عهد عظیم امامت نیز حاکی از آن است که امام معصوم (علیه السلام) در برابر تحریف و انحراف در اسلام و دین ساکت ننشیند و به اصلاح در ساختار سیاسی، فرهنگی و عقیدتی مسلمانان قیام کند. در ادامه چند مطلب دیگر می توان درباره نظریه اصلاح ارائه داد: 1. امام حسین (علیه السلام) نیز در فرمایش های خویش، به مفهوم اصلاح اشاره کرد. 2. نظریه اصلاح با نظریه ی دفاع می تواند همنشین شود؛ زیرا انگیزه های دفاعی و انگیزه های اصلاحی می توانند اجتماع کنند. 3. نظریه اصلاح را می توان برگردان اصل دینیِ امر به معروف و نهی از منکر تلقی کرد. 4. انگیزه ی اصلاحی به معنی مخالفت دائمی و اصولی با اقدام های انقلابی نیست. 5. امروزه هم که جوامع انسانی رشدی بالنده دارند، مبارزه سیاسی را در برابر حاکمیت انحراف آلود ترجیح می دهند، اما حاکمیت استبدادی اموی، فعالیت سیاسی مخالفان را تحمل نکرد؛ به ویژه آنکه احتمال می داد حرکت امام حسین (علیه السلام) توفیق یابد و به بیداری مردم و فروپاشی حاکمیتش بینجامد. نتیجه تعارض ظاهری نظریه ها در تفسیر حرکت امام حسین (علیه السلام) ناشی از آن است که سرنوشت تحلیل و تفسیر حرکت امام (علیه السلام) را به موضع کلامی در باب علم، عصمت و خلافت امام گره می زند و چنان که ملاحظه می شود، هیچ تفسیری مستلزم موضع خاص کلامی در باب های یاد شده نیست؛ زیرا امامان علم لدنی خود را در فعل ظاهری خود تأثیر نمی دادند و افعالشان بنابر وظیفه الهی و شرایط اجتماعی و بر اساس عقل و متعارف بشری تنظیم می گردد. [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:39 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
مقدمه: رویدادهای اجتماعی ایران اسلامی، پیوسته ازنهضت خونین حسینی تاثیر پذیرفته است. فرهنگ مردم ایران با قیام عاشورا پیوندی ناگسستنی خورده و سیمای آزاده وستم ستیز سرور شهیدان حسین ابن علی (ع) بر لوح دلشان نقشی نازدودنی دارد.
عوامل زمینه ساز قیام عاشورا
1- کنار گذاشتن وصایای نبی اکرم: پیامبر اعظم (ع) به عنوان رهبر تیزبین وبصیر امت بی خوبی حوادث دردناک پس از خویش را پیش بینی می کرد وبه عنوان ناصح ودلسوز امت راه نجات را پیش روی امت گذارد که آن عبارت بود از : « تمسک به قرآن وعترت» به عبارتی دیگر پیامبر اسلام راه نجات امت از بحرانها را تمسک به قرآن وعترت می دید.
2- رنگ باختن معنویات. از عوامل مهم زمینه ساز حادثه عاشورا کم رنگ شدن معنویات درجامعه آن روز مسلمانان بود.
3- افول غیرت دینی: یکی از عوامل زمینه ساز عاشورا«افول غیرت دینی » بود.
4- تساهل وتسامح در دین: نقطه مقابل: غیرت دینی» تساهل وتسامح در دین بر مبنای معامله گری بر سر دین است. چه در اصول وچه در فروع، حوزه اصلی این نوع تساهل وتسامح در وادی سیاست بود. بعداً به وادی دین کشانده شد. بقیه در ادامه مطلب [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:38 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
کوثر زلال «عاشورا» در متن زندگى شیعه و در عمق باورهاى پاک او جریان داشته و در طول چهارده قرن سیراب کننده جانها بوده است. اینک نیز عاشورا پرگارى است که عشق را ترسیم مىکند و کانونى است که ارزشها، احساسها، عاطفهها، خردها و ارادهها برگردش مىچرخند. زنان در عاشورا نقش زنان در حادثه خونبار عاشورا از ابعاد گوناگونى برخوردار است که به بعضى از آنها اشاره مىشود: 1- مشارکت در جهاد شرکت در جبهه پیکار و همدلى با نهضت مردانه امام حسین(علیه السّلام) و مشارکت در ابعاد مختلف آن، از جلوههاى این حضور است. از همکارى طوعه در کوفه با نهضت مسلم و همراهى همسران برخى از شهداى کربلا گرفته تا اعتراض و انتقاد برخى همسران سپاه کوفه به جنایتهاى شوهرانشان مثل خولى نمونههایى از این دست است. 2- آموزش صبر روحیه مقاومت و تحمل زنان در مقابل شهادت مردان اسلام در کربلا از درسهاى نهضت عاشورا بود که اوج این صبورى در رفتار زینب کبرى(علیها السّلام) جلوهگر شد. آموزش صبر و مقاومت حماسه عاشورا در زنان آگاه و مبارز متجلى شده و در طول جنگ تحمیلى زنان مبارز و فداکار انقلاب اسلامى ایران نشان دادند که آموزش صبر و مقاومت را از شیر زنان کربلا به خوبى آموختهاند. 3- پیام رسانى افشاگرى جنایات یزیدیان چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشتبه مدینه ، به معناى پاسدارى از خون شهدا بود. افشاگرى بانوان به دو صورت ، خطبه و گفتگوهاى پراکنده صورت پذیرفت ، و اگر پیام رسانى زینب کبرى(علیها السّلام) و بقیه زنان نبود ، امروز حماسه عاشورا به این روشنى براى شیعه تجلى نمىکرد و چه بسا آن واقعه عظیم عقیم مىماند. 4- روحیه بخشى یکى از مسایل مهمى که در هر جنگى مورد توجه بوده است، روحیه جنگاوران است و زنان این مهم را بر عهده داشتند چه در جنگهاى صدر اسلام و چه در جنگهاى دیگر. 5- پرستارى رسیدگى به بیماران و مداواى مجروحان از دیگر نقشهاى زنان در جبههها ، از جمله در حماسه عاشورا است.نقش پرستارى و مراقبت حضرت زینب (علیها السّلام) از امام سجاد(علیه السّلام) یکى از این نمونههاست. 6- مدیریت بروز صحنههاى دشوار و بحرانى، استعدادهاى افراد را شکوفا مىسازد. نقش حضرت زینب (علیها السّلام) در نهضت عاشورا و سرپرستى کاروان اسرا ، درس مدیریت در شرایط بحران را مىآموزد. وى مجموعه بازمانده را در راستاى اهداف نهضت، هدایت کرد و با هر اقدام، خنثى کننده نتایج عاشورا از سوى دشمن مقابله کرد و نقشههاى آنان را خنثى ساخت. 7- حفظ ارزشها درس دیگر زنان قهرمان در کربلا، حفظ ارزشهاى دینى و اعتراض به هتک حرمتخاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشمهاى آلوده بود. زنان اهل بیت، با آنکه اسیر بودند و لباسها و خیمههایشان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض دید تماشاچیان بودند، اما اعتراضکنان، بر حفظ عفاف تاکید مىورزیدند. ام کلثوم در کوفه فریاد کشید که آیا شرم نمىکنید براى تماشاى اهل بیت پیامبر جمع شدهاید؟ وقتى هم در کوفه در خانهاى بازداشتبودند، زینب اجازه نداد جز کنیزان وارد آن خانه شوند. در سخنرانى خود در کاخ یزید نیز به گرداندن، شهر به شهربانوان ،اعتراض کرد و فرمود: «آمن العدل یابن الطلقاء تخد یرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایا قد هتکت ستورهن و ابدیت وجوههن یحدوبهن الاعداء من بلد الى بلد و یستشرفهن اهل المناهل و المکاتل و یتصفح وجوههن القریب و البعید و الغائب و الشهید» 8- تغییر ماهیت اسارت آنان اسارت را به آزادى تبدیل کردند و در قالب اسارت، به اسیران واقعى درس حریت و آزادگى دادند و مفهوم اسیر در اذهان را به گونهاى دیگر تغییر دادند. 9- عمق بخشیدن به بعد عاطفى و تراژدیک کربلا گریهها، شیونها، عزادارى بر شهدا و تحریک عواطف مردم به ماجراى کربلا عمق بخشید و بر احساسات تاثیر گذاشت و از این رهگذار ماندگارتر شد. پىنوشتها: 1ـ زندگانى سید الشهدا ، عمادزاده، ج 2،ص 124،به نقل از لهوف،کبریت احمر و انساب الأشراف . [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:30 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
از راه های شناخت بهتر حرکت اصلاحی امام حسین(علیه السّلام) بررسی مراحل حرکت آن حضرت از آغاز تا پایان است. این نوع تقسیم بندی، مصلحان و ظلم ستیزان را یاری می کند تا در حرکتهای اصلاحی و ظلم ستیزانه خود، درس بهتری از قیام سیدالشهداء (علیه السّلام) بگیرند و البته از این رهگذر، پاسخ برخی شبهات نیز روشن خواهد شد. الف ـ اعلام مخالفت با حکومت یزید در این بخش در پی آن هستیم تا به سه پرسش پاسخ دهیم: بقیه در ادامه مطلب [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:24 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
ب ـ ارشاد عمومی پس از برداشتن نخستین گام، یعنی پرهیز از بیعت با یزید، نوبت به گام بعدی، یعنی ارشاد امت مسلمان می رسید: ارشاد نسبت به وضعیت نگران کننده و بحرانی جامعه اسلامی، و پایمال شدن احکام و حدود الهی و سنت پیامبر و نیز خطرهای ناشی از به خلافت رسیدن یزید که جامعه اسلامی را تهدید می کرد. ج ـ قیام مسلحانه سومین و آخرین قدم در حرکت اصلاح طلبانه سید الشهداء ـ علیه السلام ـ قیام مسلحانه علیه حکومت جائر و فاسد عصر خویش بود. آن حضرت برای قیام خود اهدافی چون بازگرداندن خلافت به جایگاه اصلی خود، یعنی خاندان پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ نجات و رهایی دین از انحرافات و بدعتها و نجات امت از ظلم و جور خاندان اموی(21) را دنبال می کرد، هر چند می دانست در این راه به شهادت می رسد و در کوتاه مدت به اهداف خود نائل نمی گردد. بقیه در ادامه مطلب [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:22 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
تلاش میکنیم تا در این مقاله به معرفی برخی از مهمترین مقتلهای حسینی بپردازیم تا ضمن ارج نهادن بر تلاش راویان مقاتل حسینی، شما را با نحوه انتقال این پرشورترین حماسه دینی یعنی کربلا آشنا گردانیم. 1. مقتل « ابیمخنف» آغاز محرم که همواره همراه است با مشارکت مردم در بزرگترین تجربه دینی سالانه یعنی عزاداری اباعبدالله الحسین(علیه السّلام)، مقاصد فراوانی در بطن خویش برای دینداران دارد. این بزرگترین تجربت دینی اما نقل شده است بر دوش راویان صدیق و درست کرداری که گزارشگران مقاتل حسینی نام گرفتهاند. تلاش میکنیم تا در این مقاله به معرفی برخی از مهمترین مقتلهای حسینی بپردازیم تا ضمن ارج نهادن بر تلاش ایشان، شما را با نحوه انتقال این پرشورترین حماسه دینی یعنی کربلا آشنا گردانیم. بقیه در ادامه مطلب [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:21 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
*شگفتی از قیام سالار شهیدان کسانی هستند که به صحنة خونین عاشورا ، با دیدة تعجب و حیرت مینگرند و نمیتوانند این حقیقت را در فکر خود هضم کنند که یعنی چه و چگونه ممکن است که جمعی از بزرگان و اندیشمندان بشری، از جا برخیزند و عالماً و عامداً خود و عزیزان خود را به دهانة مرگ انداخته و رضا به کشته شدن بدهند؛ و مخصوصاً زنان و کودکان خود را به چنگال اسارت بیفکنند؛ تنها برای اینکه دین خدا را در دنیا حفظ کنند و آن را از کهنه و متروک گشتن نجات دهند.
*درک نادرست از قیام امام حسین(علیه السّلام) لذا اینان در تفسیر کار معماگونة او متحیر شده و سرانجام دست به توجیه میزنند و فداکاری حیرتانگیز آن حضرت را به صورت یک فداکاری اخلاقی و اجتماعی ارائه داده، آن جناب را شهید راه آزادی و سرور آزادیخواهان جهان و کشتة راه حفظ حقوق بشر دانستهاند! در صورتی که هدف و انگیزة اصلی آن حضرت در این فداکاری خیلی بالاتر از این مطالب بوده است. البته درست است که امام حسین(علیه السّلام) نهایت درجة حرّیت و آزادی را از خود نشان داد و عالیترین مرحلة فداکاری اجتماعی و اخلاقی و حفظ حقوق بشری را به اثبات رسانید؛ لیکن آن حریت و آزادیخواهی و بشردوستی که اینها میگویند و معنایی که از آن اراده میکنند، غیر از آن معنا و حقیقتی است که امام حسین(علیه السّلام) در نظر داشت.
*انگیزة اصلی قیام کربلا امام حسین(علیه السّلام) انگیزهاش در این نهضت مقدس، صرفاً احیای ذکر خدا، متجلی ساختن جمال اعلای خدا در عالم انسان، و حرکت دادن عالم انسان به سوی عالم قرب، لقا و رضوان خدا بود که فهم و درک این معنا برای امثال ما دورافتادگان و محرومان بسیار دشوار است! و در صحرای عرفات، دل به جمالی داده بود که با چشمهای گریان و دست به سوی آسمان میگفت : خدایا! کور است آن چشمی که تو را حاضر و ناظر بر خود نبیند و سرمایة عمر را از کف داده است آن بندهای که بهرهای از محبوبیت تو در قلب خود نیابد . [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:18 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |