عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) |
بر ماست که با تکیه بر ارزشهای همه جانبه قیام عاشورا ، راه ظهور این ارزشها را در سایر عرصهها هموار کنیم و بار دیگر اسلام را قدرتمند و سربلند گردانیم. برخی از شیوههای بهره برداری از قیام عاشورا برای احیای ارزشهای اسلامی عبارتند از: 1) الگو سازی هر جامعهای همواره درپی یافتن الگوهایی است که بتواند با پیروی از آنها راه سعادت و کمال را بپیماید و در این جستجو میکوشد، بهترینها را برگزیند. نهضت عاشورا از جمله با شکوهترین و مناسبترین این حقیقت یافتههاست ، چرا که در قیام عاشورا الگوهایی شکل گرفته که در هیچ جای عالم نمیتوان برای آنها همانندی یافت. اسطورههای شجاعت و مردانگی، تندیسهایکامل عشق و محبت ، اسوههای شگفتانگیز صبر و استقامت و مصداقهای مسئولیت و رسالت ، شمّهای از این اقیانوس بیکرانند.
2) یافتن قالبهای نو برای عرضه ارزشها نهضت عاشورا هنگامی میتواند در احیای ارزشها مؤثر باشد که با روشهای نو عرضه شود. اکنون که ارتباطات بر تمامی زندگی بشر گسترده شده و در پناه آن پیچیدهترین برنامههای فرهنگی به سراسر دنیا فرستاده میشود ، فقط به وعظ ، خطابه و منبر نمیتوان بسنده کرد بلکه استفاده از اهرمهای پیشرفته نیز ضرورت دارد.
3) هدایت عزاداری ها و بهره برداری از آنها شیعه در دامان عزاداری و سوگواری توانسته معارف خود را گسترش داده و خود را به جهان بشناساند. این اهرم باید همچنان قدرتمند و پرتپش برجا مانده و فقط به مراسم سنتی و کلیشهای تبدیل نشود تا اهدافی که در پس این مراسم قرار دارد به فراموشی سپرده شود. [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:16 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
هدف قیام امام : براندازی حکومت جور یزید و تشکیل حکومت عدل اسلامی ، بر اساس خواست مردم بخصوص کوفیان 1 مراحل قیام امام: مرحله اول : کوشش برای نپذیرفتن بیعت تحمیلی یزید و از طرف دیگر تحقیق درباره امکان تشکیل حکومت در کوفه . ( از 28 رجب سال 60 هجری تا 8 ذی الحجه ، یعنی 4 ماه و 10 روز )
مرحله دوم : تصمیم گیری برای تشکیل حکومت و حرکت بسوی کوفه بدین منظور و همچنین مصون ماندن از تعرض دشمن .
مرحله سوم : کوشش برای جلوگیری از درگیری نظامی و خونریزی ناموجه و تلاش برای ترک مخاصمه و برگشتن به حجاز .( از زمان محاصره تا قبل از شروع جنگ در روز عاشورا )
مرحله چهارم : دفاع اضطراری و قهرمانانه برای نپذیرفتن ذلت تسلیم [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:15 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
بررسی قیام امام حسین(ع) تنها مورد توجه شیعیان قرار نگرفته، بلکه غیر شیعیان و حتی غیرمسلمانان نیز، انگیزه ها و پیامدهای این قیام را کاویده اند. یکی از نویسندگان مسلمان غیرشیعه که بدون تعصب و با تعمق زیاد به بررسی قیام امام حسین(ع) پرداخته، «استاد ابوعلم» مصری؛ رئیس هیأت مدیره مسجد نفیسه در قاهره و معاون اول وزارت دادگستری مصر در سال های پیشین است. کتاب معروف استاد ابوعلم به نام «اهل بیت» که شامل شرح حال رسول خدا(ص) ، حضرت زهرا (س)، امام علی (ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و سیده نفیسه است، در سال 139 ه. ق منتشر شده و دو سال بعد به علت نایاب شدن نسخه های آن در چندین جلد به چاپ رسید. انگیزه دینی برای مبارزه با دین فروشان می توانیم بگوییم که امام حسین نمی خواست با یزید بیعت کند حتی اگر منجر به کشته شدن او شود، امکان نداشت چنان که امام حسن با معاویه پیمان بست، امام حسین با یزید بیعت کند، زیرا اوضاع فرق کرده و یزید همچون پدر نبود. اگر امام حسین با یزید بیعت می کرد، وضع حال وی پوشیده می ماند و مردم معتقد می شدند یزید امام برحق است، در نتیجه می توانست دین را تحریف کند از این رو امام، جان و اهل عیالش را درراه دین جدش نثار کرد. با شهادت امام بود که پایه های دولت اموی سست و نا استوار گشت. [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:12 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
حکمت قیام شهادت امام، پایه های دولت بنی امیه را سست و از بین برد و امام حسین، جاودانه ماند، زیرا برای حق زیست و با حق بود و در راه حق به شهادت رسید. رد انگیزه سیاسی، غیبی، قبیله ای و شخصی حرکت امام حسین از مکه به عراق، حرکتی است که به آسانی نمی توان با معیارهای حوادث عادی، آن را ارزیابی و نسبت به آن حکم کرد، زیرا از نادرترین جنبش های دینی یا فراخوان سیاسی تاریخ است که هر روز تکرار نمی شود، و هر کس نمی تواند بدان قیام کند، و اگر رهبر نهضت راه درست را پیمود، به اتفاق نظر فقط به یک علت باشد یا اگر بپذیریم به راه اشتباه رفته است، همگان به یک دلیل معتقد باشند. دستاوردهای حرکت درمورد دستاوردهای جنبش- اگر نگاهی فراگیر بدان بیفکنیم- خواهیم فهمید بیش از نتایج و ثمره های بیعت است. امام در همان سال که قیام کرد، کشته شد و یزید در کمتر از چهارسال بعد، مرد. شش سال از قتل امام نگذشته بود، که قاتلان کربلا به سزای عمل خود رسیدند و دولت بنی امیه پس از این، حتی به اندازه عمر یک انسان پایدار نماند و بیش از شصت و اندی سال نپایید. بقیه در ادامه مطلب [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:12 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
پیشینه تحریف هرچند منافقان و ملحدان دنیاپرست گاه با کودتا، دسیسه و ظاهر سازى زمام امور مردم را به دست مىگیرند، ولى در دراز مدّت نمىتوانند در برابر نیازهاى فکرى و اجتماعى جامعه دینى پاسخگو باشند و خواستههاى نفسانى آنان مانع دینداریشان مىشود از این رو پس از مدتى به ناچار دست به تحریف در احکام و قوانین دینى مىزنند تا ناسازگارى آنها را با اهداف پلید خود بپوشانند. چنین کارى در ادیان پیش از اسلام نیز داراى پیشینه است و قرآن مجید با نکوهش این عمل نابخردانه و شیطانى، مسلمانان را از آن آگاه ساخته و آنان را از فرجام زشت و زیانبارش برحذر داشته است نمونه آشکار تحریف آیین آسمانى، در قوم یهود است که قرآن درباره آنان مىفرماید:«وَقَدْ کانَ فَریقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَهُمْ یعْلَمُونَ»(1)ترجمه:گروهى از آنان گفتار خداوند را مىشنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف مىکردند در حالى که مىدانستند.»بنابراین مسئله تحریف منحصر به عاشورا نیست، بلکه در هر عصر و زمانی این مسئله، به چشم میخورد که از آن جمله، میتوان به موارد زیر اشاره کرد: الف. تحریف در عبادات مسلمانان به پیروى از دین خدا و سنّت پیامبر(ص) هنگام انجام فریضه حج، به جاى نمازهاى چهار رکعتى در سرزمین «منى» دو رکعت نماز مىگزاردند. عثمان در زمان حکومت خویش چند سالى چنین کرد، ولى یک سال، تصمیم گرفت نمازهاى چهار رکعتى را تمام بخواند و از آن پسبنىامیه، به جاى پیروى از رسول خدا (ص) از عثمان پیروى کردند(2)از زمان پیامبر(صلى الله علیه و آله) تا زمان حکومت معاویه کسى براى نماز عید اذان و اقامه نمىگفت، ولى معاویه بدعتى آفرید و براى نماز عید اذان گفت.(3) روزى معاویه پیش از رفتن به جنگ صفّین، نماز جمعه را در روز چهارشنبه اقامه کرد(4) ب. تحریف در احکام: پس از آن که ابوبکر به خلافت رسید، مزرعه فدک را، که رسول خدا(ص) به دخترش فاطمه(ع) بخشیده بود، از آن حضرت گرفت و مدّعى شد که این مزرعه جزو بیت المال است. ولى چون عثمان به خلافت رسید. فدک را به مروان حکم- پسر عموى خویش- بخشید و این مزرعه تا زمان عمر بن عبدالعزیز در اختیار بنى مروان بود(5)شراب در قرآن مجید، پلید شمرده شده و نوشیدنش حرام است و رسولاکرم(صلى الله علیه و آله) فرمودهاست:«لَعَنَ اللَّهُ الْخَمْرَ وَ غارِسَها وَ عاصِرَها وَ شارِبَها وَ ساقْیها وَ بائِعَهاوَمُشْتَریها وَ آکِلَ ثَمَنِها وَ حامِلَها.(6) ترجمه: خداوند لعنت کند شراب را، و کسى را که درختى را به نیّت ساختن شراب مىکارد، و کسى را که آب میوهاش را بدین نیّت مىگیرد، و کسى را که از آن مىنوشد، و کسى را که آن را مىفروشد، و کسى را که بهاى آن را مىخورد، و کسى را که آن را حمل مىکند.بااین همه، گویا مدّعیان جانشینى پیامبر(صلى الله علیه و آله) ، خود را تافته جدا بافته از امّت اسلامى و برتر از قانون خدا مىدانستند که شرابخوارى از کارهاى همیشگى آنان بود و قطار شتران براى آنان، شراب حمل مىکرد.نقل است که عبدالرحمن بن سهل انصارى به دستور عثمان به جهاد رفتهبود و معاویه امیر شام بود. روزى عبدالرحمن مشکهایى پر از شراب دید که براى معاویه مىبردند. او بىدرنگ همه را با نیزه درید و شرابها را بر زمین ریخت. وقتى معاویه از داستان آگاه شد، گفت:«عبدالرحمن را رها کنید، او پیرمردى است که عقلش را از دست داده است.» عبدالرحمن گفت: «نه به خدا سوگند، من عقلم را از دست ندادهام، ولى پیامبر ما را ازشرابخوارى منع فرمودهاست. به خدا سوگند اگر ببینم معاویه خلاف امر پیامبر(صلى الله علیه و آله) عمل مىکند، شکمش را خواهم درید!»(7) ج. تحریف در سنّت پیامبر(صلى الله علیه و آله): طبرى از قول عمر نقل کردهاست:سه چیز در زمان پیامبر(ص) حلال بود، ولى من آنها را حرام مىکنم و انجام دهنده آنها را کیفر مىدهم: متعه حج، متعه زنان، و حىّ على خیر العمل در اذان.(8) معاویه بر خلاف صریح قرآن- که ربا را تحریم کرده است- به ربا خوارى مىپرداخت. روزى عباده بن صامت، کسى را دید که در بازار شام معامله ربوى انجام مىدهد. فریاد برآورد: اى مردم! از رسول خدا (صلى الله علیه و آله) شنیدم که فرمود: «طلا باید در برابر طلا و گندم در برابر گندم، و خرما در برابر خرما و به طور مساوى معامله شود و اگر کسى بیشتر دهد، ربا و حرام است.» چون این خبر، به معاویه رسید، عباده را احضار و بهاو اعتراض کرد و گفت: «اگر تو معاصر و مصاحب پیامبر بودهاى، ما هم بودهایم. این چه حدیثى است که نقل مىکنى؟! دیگر این حدیث را مخوان.» عباده گفت: «گر چه معاویه خوشش نیاید، احادیث پیامبر(ص) را براى مردم بازخواهم گفت!»(9) بقیه در ادامه مطلب [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:6 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
مسلم بن عقیل سفیر امام حسین(علیه السلام) امام حسین(علیه السلام)پسر عمویش، مُسلِم بن عقیل، را پیش از خود به سوی کوفه روانه ساخت و مُسلِم در نیمهی ماه رمضان از شهر مکه خارج شد و پس از بیست روز (پنجم شوال) وارد کوفه شد. این خبر مورد قبول همه مورخان و پژوهشگران است. اما در ضمن همین بیست روز داستانهایی را نقل کردهاند که مشکوک مینماید و به نظر میرسد که پذیرفتن آنها بسیار سخت باشد. مینویسند: مُسلِم از مکه حرکت کرد تا به مدینه آمد و در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز خواند. سپس با خویشان و خاندانش خداحافظی کرد. آنگاه دو نفر از مردان مدینه را برای راهنمایی در سفرش اجیر کرد. اما آن دو راهنما او را بیراهه بردند و چیزی نگذشت که در تاریکی شب راه را گم کردند. تشنگی سختی بر آنها غلبه کرد، تا آنجا که از ادامه راه بازماندند. آن دو راهنما در حالی که یارای سخن گفتن هم نداشتند، با اشاره جهت مسیر را به مُسلِم نشان دادند. مُسلِم راه را در پیش گرفت و آن دو راهنما نیز بر اثر تشنگی جان سپردند.مُسلِم بن عقیل پس از آنکه کمی راه پیمود، به جایی که معروف به مضیق بود، رسید. از آنجا برای امام حسین (علیه السلام) نامهای نوشت و توسط قیس بن مسهر صیداوی به سوی حضرتش فرستاد. قیس نامه را پیش امام (علیه السلام) آورد. مسلم در آن نامه نوشته بود: «اما بعد، من با دو نفر راهنما به سوی کوفه به راه افتادم، ولی آن دو، راه را گم کردند و بر اثر تشنگی از پای افتادند و مردند. ما نیز رفتیم تا به آب دست یافتیم، این در حالی بود، که جانمان به لب رسیده بود و جز رمق ناچیزی برای ما نمانده بود. من به سبب این جریانات، ادامهی این سفر را به فال بد گرفتم. اگر امکان دارد مرا از رفتن به این سفر معذور و معاف دار و دیگری را بفرست. والسلام».در ادامهی این داستان مینویسند:امام حسین(علیه السلام) در پاسخ نامه به مُسلِم چنین نوشت:«من میترسم که چیزی جز ترس تو را به نوشتن این استعفا و انصراف از ادامهی سفر وادار نکرده باشد. راهی که پیش روی تو نهادهام،همچنان در پیش روی داشته باش و به راهت ادامه بده. والسلام» و آنگاه که مُسلِم نامه را خواند، گفت: اما من که بر جان خود میترسم. مُسلِم همچنان راه خود را به سوی کوفه ادامه داد تا به مردی شکارچی برخورد کرد که آهویی را از پای درآورد و آهو در پیش پای او جان سپرد. مُسلِم این بار حادثه را به فال نیک گرفت و گفت: ان شاء الله دشمن خود را خواهیم کشت.(29)ریشهی این داستان نیز مثل بسیاری دیگر از داستانهای این چنینی به تاریخ طبری سنی مذهب برمیگردد. شیخ مفید (ره) و دیگران هم باواسطه یا بیواسطه از طبری گرفتهاند. این داستان علاوه بر اینکه از سند قابل قبول محروم است، مفهوم آن نیز سخت متزلزل و مشکوک است و از نظر بسیاری از دانشمندان شیعه و پژوهشگران ژرف نگر، نامعقول و مردود است. دلایل زیادی بر ساختگی بودن آن میتوان آورد که اهم آن به قرار ذیل است: بقیه در ادامه مطلب [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:6 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
چکیده در این نوشتار، مفهوم ماندگاری نهضت کربلا به مفهوم اسیر نشدن حادثه کربلا در بستر زمان و مکان خاص می باشد؛ چه اینکه نهضت کربلا همچون قرآن از ویژگی جاودانگی و ماندگاری برخوردار بوده و دارای خصیصه پذیرش بین المللی است. تمام جهانیان و فرد فرد انسان ها با تبیین و گزارش صحیح و با ابزارهای متداول و در دسترس، مانند هنر و نمایش، از نهضت کربلا، شیفته و مجذوب آن می شوند.
مقدمه از یک سو چون دین موجب سعادت واقعی بشر است، باید از آن پاسداری نمود و از سوی دیگر این دین در مسیر خود دچار انحراف و کجی نیز می شود، پس بقا و استمرار دین کامل و اصلاح آن از کجی ها و انحرافات امری بسیار مهم و اساسی است.
مفهوم ماندگاری ماندگاری به معنای نو بودن، کهنه نشدن و همیشگی است؛ درواقع سخن در این مهم است که نهضت کربلا- که پیوند عمیق و جدا ناشدنی ای با سیدالشهدا خورده- پس از مدت های مدید و طولانی که خود می تواند مهم ترین و بزرگ ترین حوادث تاریخ را به فراموشی بسپارد، هنوز زنده و پاینده و مهم تر از آن، مؤثر، مفید، کارساز و تعالی بخش می باشد.
عوامل ماندگاری نهضت سیدالشهداء علیه السلام این عوامل را می توان از زاویه ای درونی و مربوط با ماهیت نهضت امام حسین علیه السلام و نیز از زاویه ای بیرونی و مربوط به مؤلفه های بیرونی، مورد بررسی قرار داد:
الف) عوامل درونی ماندگاری این عوامل براساس ماهیت درونی نهضت، خود را نشان می دهند؛ چرا که ماهیت نهضت امام حسین علیه السلام به طور کامل منطبق با معیارهای درون دینی است. بقیه در ادامه مطلب [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:3 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
2-1. اعتقاد به معاد و غایت مداری نهضت امام علیه السلام یک نهضت ابتر و نامشخص نیست؛ نهضتی است برخوردار از مبدأ معین و مشخص و پررنگ و نیز برخوردار از عاقبت و نهایت اندیشی مطمئن و مؤثر به نام معاد و بهشت و جهنم؛ در واقع جهان، یعنی حضرت و در نوع خود کامل است.
3-1. احیای رسالت و دین پیامبر(ص) نهضت اباعبدالله چیزی جز احیای سنت پیامبر(ص) و مبارزه با بدعت ها و اسلام وارونه ی اموی و اموی صفتان نیست.
4-1. توجه به اصل امامت و ولایت فلسفه سیاسی اسلام برای مدیریت جامعه، بر مبنای دین کامل و در قالب امامت تحقق می یابد که پس از پیامبر(ص) این اصل منحرف گردید؛ در حقیقت معاویه و یزید به ناحق این اصل را به دست فراموشی سپردند و به دنبال موروثی کردن خلافت خود و درواقع استوارسازی پادشاهی و دیکتاتوری مستبدانه خود و جانشینان خود بودند.
پی نوشت ها : * مدرس حوزه علمیه امام خمینی (ره) [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:1 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
2. حوزه علمی- دینی نهضت کربلا برای برخورداری از دین کامل باید در رفتار و عمل بیرونی، خود را با اعمال صالح همراه نمود. اعمال صالح براساس تعالیم دینی ما جدای از ایمان و باور به مبانی و اصول دینی نیست و هر کسی در حوزه فکری قوی تر باشد، در اعمال نیک نیز قوی تر خواهد بود.
1-2. حسن فعلی نهضت کربلا نهضت عاشورا شایسته ترین خصلت های انسانی و خداپسندانه و مجموعه ای از فضایل اخلقی و دینی را در خود جای داده است و به مثابه ی یک میدان عملیاتی و اجرایی برای آموزش های اخلاقی و الگوگیری های ناب رفتاری می ماند.
2-2. حسن فعلی نهضت کربلا (نیت خالصانه) اعمال خالصانه، تاریخ ساز است؛ چه اینکه می توان ادعا کرد سنت ساز و موجب تولید تمدن و فرهنگ می شود.
پی نوشت ها : * مدرس حوزه علمیه امام خمینی (ره) [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:1 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
ب) عوامل بیرونی ماندگاری نهضت کربلا منظور از عوامل بیرونی، همان مؤلفه های ویژه یک نهضت جهانی است که اگرچه می تواند مرتبط با محتوای درونی آن نهضت به شمار آید، ولی به عنوان خصلتی پیرامونی از آن بحث می شود.
1. سیمای مظلومیت در نهضت کربلا برخی از عنصر عاطفی و احساسی جریان کربلا سخن می گویند که مجموعه ای از سختی ها و مصیبت های شهادت امام علیه السلام و اصحابش را در برمی گیرد؛ درواقع این امور موجب مظلومیت در یک جریان و نهضت می گردد؛ بلکه مصیبت کربلا بزرگ ترین و با عظمت ترین مصیبت هاست که تاریخ تا به حال به چشم خود دیده است؛ چه اینکه امام علیه السلام خود را کشته اشک معرفی می کند:« من شهید اشک هایم! هیچ انسان با ایمانی مرا یاد نمی کند جز اینکه طوفانی از اندوه در دلش ایجاد و اشک دیدگانش جاری می گردد».(1)
2. عقلانیت و نهضت کربلا در یک جمله می توان گفت: نهضت کربلا از عنصر عقلانیت و منطق پیروی کرده است؛ یعنی نهضت امام علیه السلام تنها یک نهضت احساسی و به دور از منطق و دارای یک چهره شورش گونه نبوده است؛ بلکه دارای فلسفه وجودی است.
3. نهضت کربلا و ادامه راه روزی که امام حسین علیه السلام زنان و خاندانش را همراه خود برد، کسی باور نمی کرد این همان ادامه راه باشد؛ چه اینکه عنصر تبلیغ و افشاگری ظلم همان رسالتی است که پس از امام علیه السلام توسط حضرت زینب (س)و امام سجاد علیه السلام و امامان بعد و امروز علما و واعظان و مداحان حقیقی و با معرفت طی می شود.
نتیجه گیری 1. ماندگاری نهضت امام حسین علیه السلام به مفهوم یک نهضت فرازمانی و فرامکانی و فرادینی در صحنه بین المللی قابل بحث و بررسی و تأثیرگذاری است.
پی نوشت ها : 1. بحارالانوار؛ ج 46، ص 279. [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:0 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |