عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) |
خطبه حضرت در مدینه پس از آنکه بشیر بن حذلم، خبر رسیدن کاروان خاندان امام حسین علیه السلام را به مردم مدینه اعلام کرد، و مردم یکپارچه گریان به استقبال کاروان شتافتند، امام سجاد علیه السلام با دست خود آنها را ساکت کرد. آنگاه چنین خطبه خواند: « سپاس خداوندی راست که پرودگار دو جهان است و فرمانروای روز جزا و آفریننده همه مخلوقات. خداوندی که عقلها قدرت درکش را ندارند، و رازهای پنهان، نزد او آشکار است. خداوند را به خاطر سختیهای روزگار و داغهای دردناک و مصیبتهای بزرگ و سخت و اندوه آوری که به ما رسید، سپاس میگزارم. حمد خدای را که ما را با مصیبتهای بزرگ و حادثه بزرگی که در اسلام واقع شد، آزمود. ای مردم، اباعبدالله و عترت او کشته شدند و زنانش اسیر، و سر مقدس او را بالای نیزه در شهرها گرداندند، و این مصیبتی است که نظیر و مانندی ندارد. ای مردم! پس از این مصیبت، کدام یک از مردان شما دلشاد خواهد بود؟ کدام دلی است که از غم و اندوه خالی بماند و کدام چشمی که از ریختن اشک خودداری کند؟ در صورتی که هفت آسمان بر او گریستند و ارکان آسمانها به خروش آمد، زمین نالید و درختان و ماهیان و امواج دریاها و فرشتگان مقرب و همه اهل آسمانها در این مصیبت عزادار شدند. ای مردم! کدام دلی است که از کشته شدن حسین علیه السلام نشکند؟ کدام چشمی که بر او نگرید و کدام گوشی که بتواند این مصیبت بزرگ را که بر اسلام وارد شده است، بشنود و کر نشود؟ ای مردم! ما را پراکنده ساختند و از شهرهای خود دور کردند، گویا اهل ترکستان یا کابل باشیم! بی آنکه مرتکب جرم و گناهی شده یا تغییری در دین اسلام داده باشیم. چنین برخوردی را از گذشتگان به یاد نداریم و این جز بدعت چیز دیگری نیست. به خدا قسم اگر پیغمبر اکرم صل الله علیه وآله به جای سفارش به رعایت حال ما خاندانش، فرمان میداد با ما جنگ کنند، بیش از این نمی توانستند کاری بکنند. انالله و اناالیه راجعون. مصیبت ما چه بزرگ و دردناک و سوزاننده و سخت و تلخ و دشوار بود. از خدای متعال خواهانیم که در برابر این مصائب به ما اجر و رحمت عطا کند؛ زیرا او قادر و انتقامگیرنده است.» [21] تصمیم یزید بر قتل امام علیه السلام پس از واقعهی کربلا، یزید تصمیم گرفت امام سجاد علیه السلام را نیز از میان بردارد. به همین دلیل در ملاقاتهایی که در کاخ خود با او و سایر اسرا داشت، منتظر بود از او حرفی بشنود که بهانهای برای قتلش باشد. زمان شهادت امام سجاد علیه السلام همان طور که در روز تولد حضرت زین العابدین علیه السلام در بین مورّخین اختلاف است، در روز و سال شهادت او نیز اختلاف وجود دارد. آخرین شب زندگانی حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: شهادت روز شهادت امام سجاد نیز 18 ، 22 و 25 محرم نقل شده که روز 25 از شهرت بیشتری برخوردار است. محل دفن امام سجاد علیه السلام حضرت زین العابدین علیه السلام پس از تشییع باشکوه مردم مدینه، در بقیع که قبور بسیاری از اولیاء خداوند، همسران پیامبر، فاطمه بنت اسد و بسیاری از صحابه گرانقدر پیامبر و تعدادی از شهدای صدر اسلام در آن قرار دارد، در کنار مرقد مطهر حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام، عموی بزرگوارش، مدفون گردید. قاتل امام سجاد علیه السلام حضرت علی بن الحسین علیه السلام در زمان خلافت ولید بن عبدالملک به شهادت رسید. مردم مدینه و اندوه شهادت امام سجاد علیه السلام خبر شهادت حضرت زین العابدین علیه السلام که با عملکرد انسانی و الهی خود، همگان را مجذوب خود کرده و با مجاهدت سی و پنج ساله خود، تصویری منور و متعالی از امامت در ذهن جامعه اسلامی ترسیم کرده بود، به سرعت در شهر پیچید و همه برای تشییع جنازه او حاضر شدند. پینوشتها: [1]. الارشاد، ج 2، ص 138؛ الطبقات، ج 5، ص 221؛ اعیان الشیعه، ج 1، ص 628. [ شنبه 90/9/12 ] [ 7:53 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
على بن الحسین بن على بن ابى طالب، مشهور به سجاد(ع)، چهارمین امام شیعه است که بنا به قول مشهور در سال 38 هجرى متولد گردید و در سال 94 با سمى که از طرف ولید بن عبد الملک به او داده شد، به شهادت رسید. (1) اگر تولد امام در سال 38 هجرى باشد، آشکار است که امام، بخشى از حیات امام على(ع)و نیز دوران امامت امام مجتبى و امام حسین(ع)را درک کرده و ناظر تلاش معاویه براى تحت فشار گذاشتن شیعیان در عراق و دیگر نقاط بوده است. اما برخى از نویسندگان با توجه به اخبارى که در جریان واقعه طف نقل شده، سن امام را کمتر از آنچه مشهور است، دانسته و تولد امام را در حدود سال 48 گفتهاند. این اخبار حاکى از آن است که پس از شهادت امام حسین(ع)و یارانش، افرادى قصد به شهادت رساندن امام سجاد(ع) را داشتهاند، اما عدهاى به سبب نابالغ بودن آن حضرت از قتل وى جلوگیرى کردند. حمید بن مسلم، که خود در کربلا حضور داشته، مىگوید: شمر براى کشتن امام سجاد آمد، اما من با استناد به اینکه او کودک است، از کشته شدن او جلوگیرى کردم. (2) همچنین نقل شده که وقتى عبید الله تصمیم به قتل امام سجاد(ع)گرفت، از برخى خواست تا علایم بلوغ را در او جستجو کنند. وقتى آنها شهادت به بلوغ او دادند، حکم قتل او را صادر کرد. اما امام با گفتن این سخن که اگر تو مدعى«قرابت»با خاندان پیامبر(ص)هستى(به عنوان نوه ابو سفیان!)مىباید مردى را به همراهى این زنان تا مدینه بفرستى، ابن زیاد را در شرایطى قرار داد تا از تصمیم کشتن وى منصرف شود. (3) در خبر دیگرى آمده است که حضرت زینب - سلام الله علیها - از کشته شدن امام سجاد(ع)جلوگیرى کرد و فرمود: اگر قصد کشتن او را دارند، اول باید او را بکشتند. (4) جاحظ نیز در بر شمردن خطاهاى امویان اشاره به بىحرمتى به امام سجاد در جستجوى علایم بلوغ پس از واقعه کربلا کرده است. (5) اگر این اخبار درستباشد، (6) مىباید سن امام کمتر از آن چیزى باشد که مشهور است. زیرا نهایتسن بلوغ پانزده سال است و بناچار طبق این اخبار شرایط به گونهاى بوده که سنى در همین حدود را اقتضا مىکرده است. امام سجاد(علیه السلام)و شیعیان در واپسین روز واقعه کربلا، شیعیان در بدترین شرایط، از لحاظ کمى و کیفى و نیز موقعیتسیاسى و اعتقادى، قرار گرفتند. کوفه، که مرکز گرایشهاى شیعى بود، تبدیل به مرکزى جهتسرکوبى شیعه گردید. شیعیان واقعى امام حسین(ع)، که در مدینه و مکه بوده و یا موفق شده بودند که از کوفه به او ملحق شوند، در کربلا به شهادت رسیدند. گرچه بسیارى هنوز در کوفه بودند، اما تحتشرایط سختى که ابن زیاد در کوفه به وجود آورده بود، جرات ابراز وجود نداشتند. کربلا از نظر روحى شکستبزرگى براى شیعه بود و بظاهر این گونه مطرح شد که دیگر شیعیان نمىتوانند سر برآورند. تعدادى از اهل بیت و در راس آنها امام حسین(ع)به شهادت رسیدند و تنها یک نفر از فرزندان ذکور امام حسین(ع)، از نسل فاطمه(س)، باقى مانده بود که البته در آن شرایط شهرتى نداشت، بخصوص که فرزند بزرگ امام حسین(ع)، یعنى على اکبر، نیز به شهادت رسیده بود. زندگى امام سجاد(ع)در مدینه و دور بودن از عراق فرصت هدایت جریانات شیعى کوفه را از امام گرفته بود. [ شنبه 90/9/12 ] [ 7:50 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
برخوردهاى امام با امویان اولین برخورد امام با حاکمان اموى پس از واقعه کربلا در رویارویى با عبید الله بن زیاد بود. ابن زیاد نام او را پرسید. امام خود را على معرفى کرد. ابن زیاد گفت مگر خداوند على بن الحسین را نکشت؟امام پاسخ داد: برادرى داشتم که مردم او را کشتند. ابن زیاد گفت: خداوند او را کشت، امام سجاد گفت: الله یتوفى الانفس حین موتها. استدلال امام اشاره به این سخن بوده که آنها برادرش را کشتند و خداوند او را قبض روح کرد. ابن زیاد خواست او را بکشد که با اقدام شجاعانه حضرت زینب(س)از این کار منصرف گردید. (65) در شام نیز یزید با او سخن گفت (66) و او را مورد سرزنش قرار داد. پس از آن امام در خطبهاى غرا به معرفى خود و خانوادهاش براى اهل شام پرداخت. شامیان حاضر در مسجد که تحت تاثیر تبلیغات امویان در غفلتبسر مىبردند و خاندان پیامبر(ص)را نمىشناختند، با خطبه امام سجاد(ع)تا اندازهاى متنبه شدند، به همین دلیل در میانه خطبه، یزید از ادامه آن جلوگیرى کرد و سپس براى کسب وجهه مردمى گناه را به گردن ابن زیاد انداخت و با احترام، على بن حسین و دیگر اسراى کربلا را راهى مدینه کرد. از نکات مهم در این خطبه این بود که امام سجاد خود و پدر و خاندانش را فرزندان پیامبر(ص)نامید، در حالى که معاویه و امویان مىکوشیدند آنها را از ذریه على(ع) دانسته و اجازه ندهند آنها خود را ذریه پیامبر(ص)بنامند. بهرهگیرى امام سجاد(علیه السلام)از دعا هنگامى که جامعه دچار انحراف شده، روحیه رفاه طلبى و دنیا زدگى بر آن غلبه و فساد سیاسى و اخلاقى و اجتماعى آن را در محاصره قرار داده و از نظر سیاسى هیچ روزنهاى براى تنفس وجود نداشت، امام سجاد(ع)توانست از دعا براى بیان بخشى از عقاید خود استفاده کند و بار دیگر تحرکى در جامعه براى توجه به معرفت و عبادت و بندگى خداوند ایجاد کند. گرچه ظاهرا مقصود اصلى در این دعاها، همان معرفت و عبادت بوده، اما با توجه به تعابیرى که وجود دارد، مىتوان گفت که مردم مىتوانستند از لابلاى این تعبیرات با مفاهیم سیاسى مورد نظر امام سجاد(ع) آشنا شوند. امام سجاد(علیه السلام)و بردگان از تلاشهاى امام، که هم جنبه دینى داشت و هم سیاسى، توجه به قشرى بود که بخصوص از زمان خلیفه دوم به بعد و مخصوصا در عصر امویان، مورد شدیدترین فشارهاى اجتماعى بوده و از محرومترین طبقات جامعه اسلامى در قرون اولیه به شمار مىرفتند. بردگان و کنیزکان، اعم از ایرانى، رومى، مصرى و سودانى، متحمل سختترین کارها شده و از طرف اربابان مورد اهانتهاى شدیدى قرار مىگرفتند. [ شنبه 90/9/12 ] [ 7:50 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
بنى هاشم پس از واقعه کربلا جداى از امام سجاد(ع)، دو شخصیت عباسى و علوى آن زمان در فعالیتهاى سیاسى و گروهى مشارکت داشتند: یکى محمد بن حنفیه، فرزند على(ع)بود و دیگرى عبد الله بن عباس بن عبد المطلب که شهرت فراوانش را مدیون روایاتى از قول رسول خدا(ص)، بویژه در باب تفسیر بود. (94) محمد بن حنفیه، گرچه از فرزندان فاطمه(س)نبود، اما به دلیل علوى بودن موقعیتبالایى در میان شیعیان داشت، بخصوص که به دلیل سن زیاد او نسبتبه سایر علویان، براى رهبرى شیعیان سیاسى - که از نظر سیاسى رهبرى اهل بیت(ع)را مطرح مىکردند - مورد توجه بود. محمد بن حنفیه در جنگهاى دوران على(ع) شخصیتى برجسته و مورد توجه امام(ع)بود. پرچم سپاه امام در جنگ جمل به دست محمد بن حنفیه بود. (95) تحلیل خود او این بود که امام حسن و حسین(ع)چشمهاى على(ع) هستند و من دست او، و دستباید از چشمها حفاظت کند. (96) امیر المؤمنین على(ع)در تبیین موقعیت این سه برادر مىفرمود: این النجم من الشمس و القمر. (97) امام به آنها فرمود که بدین دلیل پرچم را به دست ابن حنفیه سپرده که جان فرزندان پیامبر(ع)حفظ شود. (98) این مساله که او از بنى فاطمه نبود، بعدها براى خرد کردن شخصیت ابن حنفیه از طرف ابن زبیر به کار گرفته شد، (99) با این حال در میان شیعیان چندان مؤثر نبود. پینوشتها: 1. الاتحاف بحب الاشراف، ص 143، مسعودى رحلت امام را سال 95 نوشته است. نک: مروج الذهب، ج 3، ص 160 [ شنبه 90/9/12 ] [ 7:50 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
در زندگی پرفراز و نشیب امام زین العابدین علیه السلام نکات بسیار مهمی برای بحث و بررسی وجود دارد. در اینجا گوشهای از نقش احیاگر سیدالساجدین حضرت امام زین العابدین علیه السلام را از کربلا تا شهادت در چند محور به صورت گذرا مورد بررسی قرار میدهیم
الف - بیماری امام سجاد علیه السلام
برخی از مورخان معتقدند که امام زینالعابدین علیه السلام در واقعه جانگداز و خونین کربلا 24 ساله بوده است و بعضی دیگر نوشتهاند که از سن مبارکش 22 سال میگذشت. محمد بن سعد در کتابش مینویسد:
ب: نقش امام سجاد در زنده نگهداشتن قیام عاشورا
از آن جا که شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفایش از منظر عمومی، آثار ویرانگری برای حکومتبنیامیه داشت و مشروعیت آن را زیر سؤال برده بود و نیز برای این که این تراژدی غمبار به دست فراموشی سپرده نشود، امام چهارم با گریه بر شهیدان نینوا و زنده نگهداشتن یاد و خاطره جانبازی آنان اهداف شهیدان کربلا را دنبال میکرد. ظمتحادثه کربلا و قیام جاودانه عاشورا به قدری دلخراش بود که شاهدان آن مصیبت عظیم تا زنده بودند آن را فراموش نکردند. ج - حضور ایشان در جمع اسرای اهلبیت علیهم السلام
پس از عاشورا حضرت سجاد را همراه دیگر اسرا به سوی کوفه حرکت دادند. آمار دقیقی از اسیران در دست نیست. برخی مورخان تعداد زنان را 64 نفر تا 84 نفر و تعداد مردان و کودکان پسر را 12 تا 14 نفر نوشتهاند (4) که با چهل شتر - که هر شتر هودجی بیسر پوش بر آنها بسته بودند - حمل میشدند. (5) همه آنها در زنجیر بوده یا با ریسمان بسته بودند. (6) تنها مرد کاروان اسیران، حضرت سجادعلیه السلام بود. دشمن نسبتبه ایشان سختگیرتر عمل میکرد. آن چنان که مورخان نوشتهاند: امام زینالعابدین علیه السلام را بر شتری برهنه سوار کرده بودند و دستهای مبارک آن حضرت را بر گردن وی بسته، بر تن او زنجیر نهاده و (7) هر دو پای او را به شکم شتر بسته بودند. (8)
د - خطبهها و سخنرانیها
سخنان انقلابی حضرت سجاد علیه السلام با کوفیان
امام زینالعابدین علیه السلام در مدت اقامتخویش در کوفه، دو بار سخن گفت; بار نخست هنگامی بود که جارچیان حکومت، مردم را برای تماشای اسیران، فراخوانده بودند. این در حالی بود که برای اسرا در کنار شهر کوفه، خیمه زده بودند. علیبن الحسین علیه السلام از خیمه بیرون آمد و با اشاره از مردم خواست تا آرام شوند. امام علیه السلام سخنش را با ستایش پروردگار آغاز کرد و بر پیامبرصلی الله علیه وآله درود فرستاد و سپس چنین فرمود:
سخنان امام سجادعلیه السلام در مجلس عبیدالله بن زیاد
حضور امام زینالعابدین علیه السلام در جمع اسرای کربلا، چشمگیر بود. پس از ورود کاروان اسرا به مجلس عبیدالله، مهمترین فردی که نظر عبیدالله را جلب کرد، وجود مرد جوانی در میان اسرا بود.
امام سجاد علیه السلام در مسیر شام
در کاروان اسیران هفتاد و دو سر مقدس از یاران امام حسین علیه السلام بود که از کربلا به کوفه و از کوفه به شام حرکت دادند و این در حالی بود که هنوز آثار بیماری علی بن الحسینعلیهم السلام باقی بود. (15) کسانی که ماموریتیافتند تا قافله حسینی را از کوفه به شام ببرند: مخضر بن ثعلبه و شمر بن ذیالجوشن بودند. (16) و تنها چهل نفر از سپاه ابن زیاد، مسؤولیتحمل سرهای شهدا را بر عهده داشتند. (17) [ شنبه 90/9/12 ] [ 7:49 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
سخنان اسوه زهد و تقوا در بعلبک حضرت امام سجاد علیه السلام در حالی که قطرات اشک بر چهرهاش جاری بود، با قلبی سوزان به مردم غفلتزده بعلبک چنین فرمود: ورود به شام در بعضی مقاتل آمده است که: امام سجاد علیه السلام پس از تحمل شکنجههای فراوان در بین راه، سرانجام به شهر شام، شهر دسیسه و دشنام، شهر دشمنان اهل بیت علیهم السلام، شهری که مردان و زنانش مدت پنجاه سال جز بدگویی علیبن ابیطالبعلیهما السلام چیزی نشنیده بودند و لعن او را فریضه میشمردند، رسید. جواب امام سجاد علیه السلام به شماتت دشمنان مورخین نوشتهاند: ابراهیم پسر طلحه (از بلواگران جنگ جمل) در آن هنگام در شام بود. خود را به کاروان اسرای اهل بیت رساند. چون علی بن الحسین علیهما السلام را دید، از حضرت پرسید: امام سجاد در مجلس یزید یزید بن معاویه - لعنة الله علیه - که از پیروزی سرمست و خود را فاتح نهضت کربلا میدانست، دستور برپایی مجلسی را داد تا با تشریفات خاصی اسیران اهلبیتعلیهم السلام را وارد کنند و او اهل بیت را تحقیر کند. ماموران دربار موظف شدند که قافله اسرا را با ریسمان به یکدیگر ببندند و علی بن الحسین علیهما السلام را که بزرگ ایشان بود، با زنجیر ببندند و (28) وارد مجلس یزید کنند. مراسم اجرا شد. کاروان اسیران، وارد مجلس یزید شدند. غبار غم و اندوه و درد بر چهره اسرا نشسته، لبخند غرور و شادی بر چهره یزید و اطرافیانش نمایان بود. امام زینالعابدین علیه السلام سکوت را جایز ندانست. همین که چشم مبارکش به چهره خبیثیزید افتاد فرمود: خطبه معروف امام عارفان امام سجاد علیه السلام از پله منبر بالا رفت و خطبهای را با نوای گرم توحیدی بیان کرد که در این جا به فرازی از آن خطبه میپردازیم: بازتاب خطبه امام سجاد علیه السلام سخنان بزرگ مبلغان اسلام; حضرت سجادعلیه السلام و زیبب کبریعلیها السلام چنان در روحیه مردم شام تاثیر گذاشت که انقلاب به پا کرد. شامیان دریافتند کسانی که با چنین وضع فجیعی در کربلا شهید شدند، شورشی نبودند. آنان خاندان کسی هستند که یزید به نام وی بر مسلمانان حکومت میکند. عکسالعمل یزید یزید در برابر سرزنش دیگران مجبور شد تا از موضع جابرانه و ظالمانه خود دستبردارد و از آن چه نسبتبه خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله انجام داده است، معذرت خواهی کند (39) و مسؤولیتشهادت امام حسینعلیه السلام و یارانش را به گردن فرماندار کوفه یعنی، عبیدالله بن زیاد پسر مرجانه بیندازد. (40) ضمن اظهار ندامت از عملکرد خود و لعنتبر پسر مرجانه، از امام سجادعلیه السلام میخواهد که اگر درخواستیا پیشنهادی دارد، بنویسد تا آن را انجام دهد. (41) شهادت امام سجاد علیه السلام اسوه علم و حلم، امام زینالعابدینعلیه السلام، پس از یک عمر مجاهدت در راه خدا و پس از ابلاغ پیام عاشورا به جوامع بشری، به دست هشام و یا ولیدبن عبدالملک مسموم (43) و در (25 محرم سال 95 ه ق) به شهادت رسید و بدن مطهرش را در کنار تربت پاک امام حسن مجتبیعلیه السلام در بقیع به خاک سپردند. پینوشتها: 1) طبقات ابن سعد، ج 5، ص 163; زندگانی امام زین العابدین، سید محسن امین، حسین وجدانی، ص 70. [ شنبه 90/9/12 ] [ 7:47 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
پیشوای چهارم شیعیان علیه السلام بعد از حضور در حماسه افتخار آفرین و عزت بخش عاشورای حسینی، از لحظهای که در غروب عاشورا با شهادت پدر بزرگوار و سایر عزیزانش مواجه گردید برای ادامه راه آنان، مسئولیتسنگینی را به دوش کشید . امامت امت، سرپرستی اطفال و بانوان، رساندن پیام عاشورا به گوش جهانیان، تداوم مبارزه با طاغوت و طاغوتیان و از همه مهمتر پاسداری از اهداف متعالی امام حسین علیه السلام که موجب عزت و افتخار عالم اسلام گردید، از جمله مسئولیتهای آن امام همام به شمار میآید . امام سجاد علیه السلام که در دوران امامتخویش در محدودیتشدیدی به سر میبرد و حاکمان مستبد اموی سایه شوم خود را بر شهرهای اسلامی گسترده بودند و اهل ایمان از ترس مال و جان خود مخفی میشدند، با اتخاذ صحیحترین تصمیمها و موضعگیریهای مناسب و بجا و با استفاده از مؤثرترین شیوهها توانست از فرهنگ عاشورا و دستآوردهای ارزشمند آن - که همان عزت و افتخار ابدی برای اسلام و مسلمانان و بلکه برای جهان بشریتبود - به صورت شایستهای پاسداری کرده و راه حماسه آفرینان کربلا را تداوم بخشد و یاد و نام و خاطره سالار شهیدان حضرت حسین بن علی علیهما السلام را جاودانه ساخته و بر بلندای تاریخ ابدی نماید . در این فرصتبا مهمترن فعالیتهای آن یادگار امامت در پاسداری از فرهنگ عزت و افتخار حسینی علیه السلام آشنا میشویم: 1- خطابههای حماسی و تاثیرگذار بدون تردید روشنگریهای امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب کبری علیها السلام و برخی دیگر از خاندان حضرت ابا عبدالله علیه السلام بعد از ماجرای غمبار کربلا در تداوم آن نهضت عظیم اسلامی نقشی به سزا داشته است . 2- گفتگوهای دشمن شکن امام چهارم علیه السلام در پاسداری از اهداف عاشورا هر جا که احساس میکرد دشمن میخواهد قیام کربلا را زیر سؤال برده و آن حماسه تاریخی را پوچ و باطل جلوه دهد، در مقام دفاع برآمده و با پاسخهای کوبنده با نقشههای شیطانی آنان به ستیز بر میخواست که بارزترین نمونههای آن در مجلس عبیدالله بن زیاد و یزید بن معاویه به چشم میخورد . هنگامی که در مجلس ابن زیاد، حضرت زینب کبری علیها السلام وی را با نطق خویش رسوا نمود، ابن زیاد متوجه امام زین العابدین علیه السلام گشته و پرسید: این جوان کیست؟ گفتند: او علی بن الحسین علیهما السلام است . ابن زیاد گفت: مگر خدا علی بن الحسین را نکشت؟ امام چهارم علیه السلام فرمود: من برادری بنام علی بن الحسین علیهما السلام داشتم که مردم او را به شهادت رساندند . 3- گریههای تاثرانگیز امام سجاد علیه السلام برای زنده نگه داشتن خاطره شهیدان کربلا، در مناسبتهای گوناگون بر عزیزانش گریه میکرد . اشکهای حضرت زین العابدین علیه السلام که عواطف را برانگیخته و در اذهان مخاطبان، ناخواسته مظلومیتشهدای کربلا را ترسیم میکرد، آثار پرباری برای تداوم نهضت عاشورا داشت و امروز این روش با پیروی از آن گرامی همچنان ادامه دارد و فرهنگ گریه بر سالار شهیدان عالم، همچنان تاثیرگذار بوده و در پیوند دادن عواطف و احساسات میلیونها عزادار عاشق با راه و هدف حضرت ابا عبدالله علیه السلام مهمترین عامل محسوب میشود . عشق به امام حسین علیه السلام در سوگواریها اشک میآفریند و این گریههای عزت بخش که افتخار شیعه میباشند هر سال در دهه محرم سیمای کشور اسلامی را به حماسه عاشورا نزدیک نموده و قیام امام حسین علیه السلام را در خاطرهها زنده میسازد . حضرت سجاد علیه السلام بنیانگذار فرهنگ سوگواری و گریه در میان مؤمنان، بعد از شهادت پدر ارجمند خویش در حدود 35 سال امامتش به این روش ادامه داد تا جایی که یکی از بکائین پنجگانه تاریخ نامیده شد . (7) وقتی علت این همه اشک و ناله را از او میپرسیدند در جواب میفرمود: «مرا ملامت نکنید . یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم، پیامبر و پیامبرزاده بود، او دوازده پسر داشت، خداوند متعال یکی از آنان را مدتی از نظرش غایب کرد، در اندوه این فراق موقتی، موهای سر یعقوب سفید شده، کمرش خمیده گشت و نور چشمانش را از شدت گریه از دست داد، در حالیکه پسرش در این دنیا زنده بود . اما من با چشمان خودم پدر و برادر و 17 تن از خانوادهام را دیدم که مظلومانه کشته شده و بر زمین افتادند . پس چگونه اندوه من تمام شده و گریهام کم شود؟» (8) 4- حمایت از قیامهای طاغوت ستیز یکی از آثار نهضت جاویدان کربلا، دمیدن روح حماسه و شجاعت و ایثار در میان مسلمانان بود . آنان باالهام از جنبش شورآفرین و حماسهساز امام حسین علیه السلام و با تاثیرپذیری از خطابههای بیدارگر امام سجاد و حضرت زینب علیهما السلام روحیه اسلامخواهی و طاغوت ستیزی خود را در قالب قیامهای مردمی متبلور ساخته و بر علیه حکمرانان خودسر اموی دستبه شورشهایی زدند که در نهایتبعد از مدتی اساس حکومت آنان را متزلزل ساخته و از میان بردند . 5- نیایشهای عارفانه و بیدارگر از بهترین روشهای امام سجاد علیه السلام برای پاسداری از فرهنگ عاشورایی اسلام، که حکایت از بینش عمیق و زمانشناسی آن حضرت دارد، عرضه نیایشهای عرفانی و روشنگر میباشد . دعاهای حضرت سیدالساجدین علیه السلام که در مجموعههای ارزشمندی همچون صحیفه سجادیه، مناجات خمسة عشر، دعای ابو حمزه ثمالی، نیایشهای روزانه و . . . گرد آمده است، دل هر شنونده عارف و اندیشمندی را میلرزاند و توجه به معانی بلند و با شکوه آن، تشنگان وادی کمال و معرفت را سیراب میسازد . در لابلای این عبارات وحی گونه، - گذشته از اینکه مملو از حقایق و معارف حیاتبخش اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است و آدمی را با توجه دادن به شگفتیهای آفرینش، با خالق هستی مرتبط ساخته و به روح و جانش صفا میبخشد - فلسفه قیام حسینی تبیین میگردد و انسان نیایشگر ناخواسته از حالت انزوا و خمودی به صحنه مبارزه با طاغوت و ستمگران سوق داده شده و راه عزت حقیقی به وی نشان داده میشود . 6- تربیتشاگردان یکی از مهمترین شیوههای امام سجاد علیه السلام در پیشبرد اهداف قرآن و اهلبیت علیهم السلام، پرورش انسانهای مستعد و آماده کردن آنان برای مبارزه فرهنگی - عقیدتی با معارضان و مخالفان قرآن و اهل بیت علیهم السلام بود . شیخ طوسی در حدود 170 نفر از یاران و شاگردان آن حضرت را فهرست کرده است که بیشتر آنان از امام سجاد علیه السلام بهرههای علمی برده و روایت نقل کردهاند . در اینجا به چند تن از چهرههای معروف آنان اشاره میکنیم: پینوشتها: 1) احتجاج طبرسی، ج 2، ص 32 . [ شنبه 90/9/12 ] [ 7:44 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
گوهر بقیع روح الله حبیبیان مویه کبوتران مدینه مدینه داغدار است. بوى غربت و مظلومیت، کوچه کوچه شهر را در برگرفته و آسمان، غمبارتر از همیشه، به بقیع مىنگرد. خشت خشت خانههاى کوچه بنىهاشم، ناله الوداع سر دادهاند و کبوتران مدینه، مویه جدایى آغاز کردهاند، خاطرات سالهاى نه چندان دور، تازه شده است؛ خاطرات تشییع شبانه گل یاس رسول و تدفین غریبانهاش، خاطرات جسارتهاى بىشمار شیطان بر پیکر بىجان حسن علیهالسلام و تشییع جگرسوزش، خاطرات وداع کاروان کربلا با مدینه در سفرى بىبازگشت... . دریغ از بیست یار وفادار! محبوبه زارع فرزند قرآن صفحات صحیفهات، ماوراى اندیشهها را درمىنوردد. شمشیر همیشه برندهاى را از نیام بیرون کشیدهاى که از اقتدار آن، عالم به حقانیت وجودت اعتراف مىکند. حرکتى را بنیان نهادهاى که تمام اعصار و قرون را در همه مرزهاى عالم امکان در برگرفته است. کینه شیطانى سال 86 هجرى است. ولید از محبوبیت تو سخت هراسان است و از شخصیت علمى و روحانىات، مضطرب! نمىتواند روزگار بگذراند. باید چارهاى ساخت! هشام، کینه دیرینهاى از تو در دل دارد؛ کینه سالى که در حج، تو مورد احترام مردم واقع شدى و کسى به او اعتنایى نکرد... دست در دست برادرش ولید، نقشه شوم دشمنى با تو را پایه مىنهد... نقشه تلخِ شهادت تو را... . آسمان، مشتاق پروازت بود مرور زمین تو را خسته نکند! شیعیان خود را بنگر که با چه اضطرابى بر بالینت نشستهاند. اشک از دیدگانشان جارى است. پس از کربلا، آنچه ندیدى آرامش بود و آنچه نیافتى، مجالى براى فریاد. اما سکوت بلند تو نیز کربلاهاى مقدسى را در خود پرورانده است. شاگردانى که بر بالینت نشستهاند، این را به اثبات خواهند رساند. به آسمان بنگر که چقدر مشتاق پرواز توست! ردّ نیایشهاى تو میثم امانى دعا براى تو یعنى... سلوک تو، تعریف قرآنى انسان را به تصویر کشیده است؛ انسان که نام قرآنىاش «زنده پرستنده» است و «هستِ خداپرست». دعا، براى تو یعنى مبارزه، یعنى لبه تیز واژهها را درست روبهروى ظالمان گرفتن. غروب قامت سجاد علیهالسلام محمد على کعبى ادامه امام حسین(علیه السلام) من آواره آن مسیر بحرانىام که کشتى، در محاصره زخمها، اما در تدارک ساحل بود؛ سفینةُ النجاة بعد از پدر، با تمامِ وجود، مسافران را در آغوش کشید و با دستهاى در بند، فانوسِ دریایى را نشان داد. بارانِ تازیانه خورده اذان تفسیر مىخواست. نامهاى مقدس، کلماتى بیش نبودند آن زمان که معانى، در ابعاد عصر خاموشى به شهادت رسیدند. آبرومندترین دست دعا سودابه مهیجى با خطبههاى رسواگر آغاز تو، آغاز حنجره سخنورت در آن غروب اندوه بود که پس از عشق، پس از سر به دارىِ آفتاب، در لالهزار پیکرهاى بىفریاد، وداعِ خورشید را دستى تکان دادى و آنگاه، در برابر شمشیرهاى گنهکار، در هیأت خطبههاى ستمسوز، قیامت برپا کردى... ستونهاى هرزگى کفر بر سرش آوار شد و کلام افشاگرت هر چه ستمپیشگى را عریان و رسوا، بر خاک ریخت. فرزند قرآن اى آموزگار سجده و تسبیح! اى زیباترین حنجره پرستش! اى عاشقانهترین الفباى مناجات! دستانت، ستونهاى هستىِ در آمده از آستین ولایت؛ صدایت زمزمه وضو ساخته از توحید است که تمام زیبایىهاى هستى و تعبّد را در مکتب دعا ابراز مىکند. چشمان خیس مرثیه محمد کاظم بدرالدین زینت حماسه و خطبه هرکس تو را نشناخته باشد، انسانى متروک در بستر خزانزده مرگ است. زین العباد آنگاه که بر تپه وعظ نشستى، سرنوشت خونهاى عاشورا در بالاترین مرحله، تماشا شد. آنگاه که سخن گفتى، شام هلهله به ناگهانى از تأیید تو، به ندامت خویش رسید. زینت عابدان رزیتا نعمتى خسته از زخمهاى عاشورا مناجات تو، تفسیر راهى بود که تنهایىات را در اسارت خیمهها رقم مىزد... و امروز، روز آخر مناجات توست؛ زیرا سرنوشت ابر گریههاى تو، بالا رفتن بود براى پیوستن به خاطره على اصغر... . بدرود، على بن الحسین! خداوند، قالیچه سلیمانى سجادهات را براى رسیدن به پایان ماجراى فراق آماده کرده است. ... و به همسفران آسمانىات پیوستى شبهاى سرشار از نالههاى مناجاتت به پایان رسیدهاند و زمان در سکوت نفسگیر خود، به تنهایى فراق تو مىرسد و تو به وصال جاودانه عشق. [ شنبه 90/9/12 ] [ 7:42 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
رسالت حسینى معصومه داوود آبادى همنشین «صحیفه»ات هستم صحیفهات را ورق مىزنم و سطر سطر تابناکش را به ستایش مىایستم. مىشناسمت؛ با سجدههاى بسیار و نیایشهاى طولانى. اگر تو نبودى... اگر تو نبودى، ما بر پلکان این همه گرداب، کدام دستاویز را به توسل مىجستیم؟! کاشکى شاعرى بودم مهدى خلیلیان او را نمىشناسم! «فرزدق» روىْ تُرُش نمود و قصیدهاى به بلنداى تاریخ در مدحت امامش سرود، که پارهاش زخمى بر دل هشام بود. او غبار غربت و تحریف از حقیقت و زیبایى زدود؛ هر چند فرجامش، جز زندان نبود! على جان! راست گفتى: چه فراوان مردمان که جز از پروردگار، عزت طلبیدند، اما جز خوارى ندیدند! و قصد برترى کردند و پست گردیدند. سرشار از عطر صحیفه عباس محمدى پیامبر کربلا فاطره ذبیحزاده در حسرت نسیمى از صحیفهام امشب، بىاختیارتر از همیشه، شمع دیدگانم را پشت میلههاى سرد بقیع، روشن گذاشتهام، تا شاید حرارت دعاهاى شبانه سید ساجدین، در من کارگر افتد و سوز نیایشهاى دردمندش، چهار ستون این قلب معصیتزده را بلرزاند. کاش شیعه تو باشیم! دلواپسم؛ نکند راه و رسم زندگانىام با سیر و سلوک عارفانه و والاى شما، چون دو خط موازى فاصلهدار بمانند و من از سر جهل، خود را شیعه شما بپندارم؟! آخرین نماز حسین امیرى رسواگر بیدادگران عاشورا سمیه سادات منصوری مظهر تقوا و شجاعت شهادت چهارمین ستاره درخشان آسمان ولایت و امامت، بزرگ مرد میدان صبر و مقاومت و مظهر تقوا و شجاعت، حضرت امام زین العابدین، سیدالساجدین علیهالسلام ، بر شیعیان و همه کسانی که در راه اعتلای ارزشهای انسانی و الهی، تحمل مشقت میکنند و رنجها و دردها را برخود هموار میکنند تسلیت میگوییم و از روح بزرگ آن امام عظیمالشان طلب کمک میکنیم. پیشوای عابدان شهادت چهارمین برگزیده الهی، سلاله پاک پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله ، ذرّیه علی علیهالسلام و زهرا علیهاالسلام و فرزند سیدالشهدا علیهالسلام حضرت امام زینالعابدین علیهالسلام امام صابران و پیشوای عابدان را به شیعیان واقعی آن حضرت تسلیت میگوییم. و آرزو میکنیم همه ما در دنیا و آخرت جزو پیروان راستین آن بزرگوار به شمار آییم. ستارهای تابناک امروزغمی بزرگ و جانکاه در خود نهفته دارد، روزی که در آن آزادگان و حقطلبان به سوگ مردی بزرگ از تبار رسولان و پیامبران و منادیان حق و عدالت نشستند و در رثای امامی مظلوم زانوی غم در بغل گرفتند و اشک ماتم ازدیدگان نشاندند. آری، آنان در عزای از دست دادن ستارهای تابناک از منظومه ولایت و امامت، یعنی امام زینالعابدین علیبن الحسین علیهالسلام ، اندوهناک و غمناکند. ما نیز در سالروز شهادت آن امام همام به سوک مینشنیم و شهادت آن بزرگوار را به شما پیروان و شیعیان بزرگوار آن حضرت تسلیت میگوییم. الگوی عبادت شهادت چهارمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت، حضرت امام زینالعابدین علیهالسلام ، الگوی عبادت و خداپرستی، سجاده نشین نیمه شبها بر درگاه حضرت دوست و خلوت گزین بارگاه کبریایی، راز و نیاز کننده عاشقِ پیشگاه الهی و دلداده آستان آن یار یگانه، را به شما دوستداران، پیروان و عاشقان و عارفان آن حضرت تسلیت میگوییم. امید که همگی از یاران و شیعیان مخلص آن امام همام باشیم. تجسم تقوا امروز تقوی و پرهیزگاری، خویشتن داری، غلبه بر تمنیات نفسانی، خشیت الهی، خضوع در پیشگاه خداوندی و دیگر صفات پسندیده عزادار از دست دادنِ دارنده و نمونه عینی این صفات، حضرت سیدالساجدین، امام زینالعابدین علیبن الحسین علیهالسلام اند بزرگ مردی که واژگان از توصیف وجود آن بزرگوار ناتوانند. شهادت این تندیس پارسایی و آزادگی را به شما دوستداران و پیروان صِدّیق آن حضرت تسلیت عرض میکنیم. نوحه در رثای سید الساجدین(علیه السلام) شهادت حق الیقین است [ شنبه 90/9/12 ] [ 7:41 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
مطلع اختصاص دفتری از فرهنگ کوثر به هر کدام از پیشوایان پاک و آینهداران جلال و جمال الهی، مصوبهای بود که همزمان با طلوع نشریه در افق مطبوعات کشور، در جمع مسؤولان این کاروان فرهنگی مطرح گردید . تاکنون ویژه نامههایی مخصوص پیامبر گرامی اسلام، حضرت فاطمه علیها السلام، غدیر، امام علی، امام حسن، امام حسین، امام صادق و امام کاظم علیهم السلام با یاری اهل قلم حوزه مقدس قم انتشار یافته است . گرچه نسبتبه ساحت قدس آن بزرگواران باید گفت: «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل» و «چه نسبتخاک را با عالم پاک» ولی دلخوشیم که با این ویژهنامهها آینه خرد و شکسته خود را فراروی آفتاب انوار عترت علیهم السلام بگیریم . این شماره از «نشریه» به زندگی حضرت علی بن الحسین علیه السلام، امام حماسه و عرفان و آزادی اختصاص یافته است . ما اگر بتوانیم محورهای پژوهشی و راهکارهای معرفت این یادگار سیدالشهدا و عصاره عاشورا را در دیدرس شیفتگان آن بزرگوار قرار دهیم، خدای را شاکریم و شفاعت آن «زین المجتهدین» را امید میبریم . 1)چرا امام، «سجاد» لقب یافت؟ جابر جعفی از حضرت باقرالعلوم علیه السلام بازگو میکند که فرمود: بقیه در ادامه مطلب [ شنبه 90/9/12 ] [ 7:30 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |