عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) |
5. ایثار ایثار یکى از جلوههاى عرفانى قیام امام حسین(ع) و بلکه از زیباترین آنهاست، جلوهاى که قرآن کریم بسیار بر آن تأکید کرده و در نمودهاى مختلف ظاهر گشته است، شهادت در راه خدا و انفاق مال که آیات بسیارى درباره آنها نازل شده از این جمله است؛ اوج ایثار و از خودگذشتگى را در لیلةالمبیت که على(ع) به جاى پیامبر خوابید مىتوان ملاحظه کرد و خداوند مدال «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّه...»(39) را دربارهى آن بزرگوار نازل کرد. 6. توکّل یکى دیگر از آموزههاى ارجمند قرآنى توکل است، کارها را به خدا سپردن و دل از هر چه غیر اوست برکندن، به یک مبدأ خبیر قادر تکیه کردن و در راه او گام برداشتن است چرا که قرآن خود فرموده است: «و مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه؛(44) هر کس بر خدا توکل کند خدا او را کافى است»: «عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُون»(45) 7. جامع اضداد عدهاى چنین مىپندارند که انسانهایى که اهل عبادت و تهجّد، عرفان و خلوت گزینىاند در صحنهى اجتماع حضورى مؤثر نداشته و بالعکس انسانهاى حماسى و قاطع، از روحیه لطیفى برخوردار نیستند. 8. جاودانگى قرآن کریم کتابى است که با گذشت زمان رنگ کهنگى بر چهرهى مفاهیم بلندش نمىنشیند و همواره ماندگار و جاودانه است. مردى از امام صادق(ع) سؤال کرد چگونه است که قرآن با بحث و گفتگو در مورد آن فرسوده نمىشود و همواره شاداب و تازه است؟ حضرت فرمودند: «بدان جهت که خداوند قرآن را مخصوص عصر و دورانى خاص قرار نداد. همچنانکه آن را به مردم خاصى اختصاص نداده است بلکه قرآن براى همهى اعصار جدید و نزد هر گروهى تا به قیامت تازه است.»(51) 9. حق تلاوت قرآن در قرآن، ایمانآورندگان به این کتاب الهى کسانى معرفى شدند که حق تلاوت را به جاى آورند:«الَّذِینَ ءَاتَیْنَهُمُ الْکِتَابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُوْلئکَ یُؤْمِنُونَ بِه؛(54) کسانى که کتاب آسمانى به آن دادیم و آنرا چنانکه باید مىخوانند ایشانند که بدان ایمان دارند...» 10. حقگویى قرآن کریم خود سخن حق است «وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْیَقِین»(58)؛«وَأَنزَلْنَآ إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ...»(59) 11. چند بُعدى بودن قرآن کریم کتابى است که از زوایاى مختلف مىتوان به آن نگریست هر چند همهى این ابعاد در یک جهت و آن هم هدایتگرى است آیةاللَّه جوادى آملى در اینباره چنین مىنویسد: «آیات قرآن که خود را هدایتگر مردم مىداند «هدىً للنّاس»(61) طورى تنظیم شده است که هر کس مىتواند به مقدار سطح فکر خود از خرمن معارف و مآثر آن خوشهاى بر گیرد، هم براى عارفان، حکیمان و سایر اندیشوران برنامهى هدایتى دارد و هم براى تودهى مردم و اعراب بیابانگرد... سالار شهیدان، حسینبن على(ع) همانند قرآن در چهرههاى گوناگون براى مردم جهان درخشید، براى عارفان در چهرهى دعاى عرفه، براى زمامداران حامى قسط و عدل و حامى مستضعفان و محرومان در چهرهى نهضت و قیام علیه طغیانگران امویان، براى پرهیزکارى در چهرهى تارک دنیا و براى دیگران در چهرههاى دیگر...»(62) 12. حضور در محضر الهى عارف، عالَم را محضر خدا مىداند و او را شاهد و ناظر بر جمیع امور مىشمارد. در قرآن کریم مىخوانیم که «قُلِ اعْمَلُواْ فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون ...؛(63) و بگو [هر کارى مىخواهید] بکنید که به زودى خدا و پیامبر و مؤمنان در کردار شما خواهند نگریست» 13. خوف و خشیت الهى قرآن کریم مؤمنان را مىستاید که فقط از خدا مىترسند و جز او از کس دیگر هراس ندارند:«الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَ لَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّه ...؛(65) کسانى که پیامهاى خدا را ابلاغ مىکنند و از او مىترسند و از هیچ کس جز خدا بیم ندارند...» 14. مقام ذکر از دیگر اوصاف پارسایان رسیدن به مقام ذکر است. یاد خدا را در دل داشتن و همواره به یاد او بودن، یاد خدا مایهى آرامش است: «أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَنُّ الْقُلُوب»(67) و مؤمنان راستین آنانند که خرید و فروش و مشغولات دنیوى آنها را از یاد خدا غافل نمىسازد.«رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تَجارَةٌ وَ لَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّه...»(68) 15. صبر و تسلیم صبر در برابر مصیبتها و تسلیم در برابر اراده الهى یکى دیگر از خصلتهاى نیک عارفان است. عارف معتقد است که آنچه در عالم وجود واقع مىشود قضاى الهى است و تا چیزى از جانب او مقدّر نشده باشد واقع نمىشود. اگرچه حرکت و تلاش براى دگرگونى وضع موجود و تغییر ناهنجارىهاى خود، قضا و قدر الهى و مرزى جدا از آن ندارد. 16. عبادت «عبادت» پیوند مخلوق با خالق و اوج کمال انسانى و ارج بخشیدن خداوندى است که نعمات فراوانى به ما عطا کرده است. قرآن کریم، گاه پرستش را هدف آفرینش و گاه عامل نفى سلطههاى شیطانى، و گاه زمینهى وحى و پیامبرى و... معرفى مىکند. خداوند در این زمینه مىفرماید «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُون؛57.(81) و جن و انس را نیافریدیم جز براى آنکه مرا بپرستند.» 17. عزتطلبى و ذلّت ستیزى عزّت از آن خداست و هرکس طالب عزت است باید آن را نزد خدابجوید «مَن کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا» (85) در قرآن کریم خطاب به پیامبر خود مىفرماید که: «وَ لَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم؛ (86) یهود و نصارى هرگز از تو خشنود نخواهند شد تا زمانى که از آنان تبعیت کنى» بنابراین در صورتى که پیامبر ذلت تبعیت از آنان را بپذیرد تا آنها از او خشنود مىگردند و توطئه نکنند. اما در ادامه آیه خداوند به پیامبر دستور مىدهد که بگوید: «إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى» (87) به طور قاطع و با عزت تمام سخن آنان را رد کند. پی نوشت : 1. بحار الانوار، ج 98، ص 355. [ یکشنبه 90/9/6 ] [ 9:37 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
جایزه به معلم نقل شده : عبدالرحمن سلمی ، سوره حمد به فرزند امام حسین (علیه السلام) آموخت ، وقتی که آن فرزند سوره حمد را نزد امام حسین (علیه السلام) به خوبی خواند. امام (علیه السلام) هزار دینار و هزار حله به معلم او جایزه و انعام داد، و دهان او را پر از در کرد. بعضی از این موضوع تعجب کردند، امام (علیه السلام) دو شعر زیر را خواند: سخن گفتن نوزاد صفوان گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود: دو نفر مرد، همراه یک زن و یک نوزاد نزاعی داشتند، بحضور امام حسین (علیه السلام) آمدند. مرد اول گفت : زن مال من است (در نتیجه بچه نیز مال من است). مرد دوم گفت : این فرزند مال من است . امام حسین (علیه السلام) به مرد اول فرمود: بنشین ، او نشست . آنگاه امام رو به زن کرد و فرمود: راست بگو قبل از آنکه پرده ها بالا رود. زن گفت : این مرد که نشسته همسر من است و فرزند مال او است اما این مرد ایستاده را نمی شناسم . امام (علیه السلام) به بچه شیرخوار رو کرد و فرمود: به اذن خدا سخن بگو و خود را معرفی کن . نوزاد با زبان گویا گفت : پدر من نه این مرد است نه آن مرد، بلکه پدر من چوپان فلان طایفه می باشد. به این ترتیب روشن شد که آن دو مرد هر دو در ادعای خود در مورد اینکه بچه مال آن ها است دروغ می گفتند. بقیه در ادامه مطلب [ یکشنبه 90/9/6 ] [ 9:32 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
به طور کلی، زنان از سوی دو گروه مورد تحقیر قرار گرفتهاند؛ یکی کسانی که زن را تنها ابزار شهوترانی گرفته و فراتر از آن، برای وی ارزشی قایل نیستند و دیگر، کسانی که از سر تقدس، نزدیک شدن به زن را، باعث پلیدی خود شمرده، به همین دلیل در پرهیز از زن، سخن فراوان گفتهاند. امام حسین(ع) و رباب آن امام همام، به راستی سرور آزادگان است، کسی که در اخلاص دینی او برای هیچ انسان آشنا به سیرهاش، تردیدی وجود ندارد، چه رسد به شیعیان آن گرامی که قرنهاست به عشق او بر سر و صورت میزنند و مفهوم حیات معقول را از حیات عینیاش برگرفتهاند. پى نوشت ها: 1ـ مکارمالاخلاق، ص197، بیروت. [ یکشنبه 90/9/6 ] [ 4:36 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
السلام عَلیک یا ثاراللّه وابْنَ ثاره مقدمه امروزه بحمدالله هر کوى و برزن حسینیه دلها و کعبه جانها شده است، ترنم الهى و قدسى زیارت عاشورا از منزلها و مسجدها به گوش می رسد و بزمهاى عاشورا وعدهگاه عاشقان پاکباخته است. لغت شناسى ثاراللّه المنجد، ثَأَرَ و ثَأْر را به معنى انتقام گرفتن دانسته و لفظ ثار را ذکر نکرده است. طریحى در مجمع البحرین، ثَأَرَ را به معنى انتقام گرفتن معنى کرده و ثاراللّه را تصحیف ثَأْراللّه دانسته است. معنى ثاراللّه با توجه به آنچه در معنى لغوى ثاراللّه گفته شد، معانى مختلفى در تفسیر ثاراللّه بیان شده است. پی نوشت: [1]- امام زمان(عج) در زیارت ناحیه مقدسه می فرماید: فَلاََنْدُبَنَّکَ صَباحاً وَ مَساءً وَ لاََبْکِیَّنَ لَکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً. [ یکشنبه 90/9/6 ] [ 4:35 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
«اسماء شهدای شما از قبل در «لوح محفوظ الهی» ثبتشده است که اینان خواهند آمد و از اسلام و قرآن دفاع خواهند کرد .» (1) حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) شهیدان کربلایی ایران قطع شدن دست «حسین» باعثشده بود دیگران نسبتبه او حساس باشند و کارهایش را زیر نظر بگیرند . او این را خوب میدانست و سعی میکرد تا آنجا که امکانپذیر است، اوضاع را عادی جلوه دهد . در این کار هم به خاطر سعی و تلاش بیوقفه خود موفق بود . خیلی زود کارها را با تمرینات مرتب یاد گرفته و شخصا انجام میداد . حسین عاشق محرم و سینه زنی بود . مخصوصا چون لشکر او به نام مقدس سیدالشهداءعلیه السلام بود; ایام محرم شور و حال دیگری در آن پیدا میشد . بعضی وقتها که دوستان در سنگر جمع بودند; با آن دستش که قطع نشده بود، سینه زنی میکرد . چقدر با صفا بود! آخر او سردار سرلشکر شهید حاج حسین خرازی، فرمانده لشکر 14 امام حسینعلیه السلام در جبههها بود . (4) السلام علیک یا ابا عبداللهعلیه السلام پیر مرد 70 ساله بود . پشتخط، مسئول ایستگاه صلواتی بود . محاسنی سفید و چهرهای نورانی داشت . بسیجیان به او «بابا صلواتی» میگفتند . و گاهی به شوخی میگفتند: «بابا امروز نور بالا میزنی!» واقعا چهرهای دوست داشتنی و شخصیتی مجذوب کننده داشت . از گفتار و رفتارش لطف و عطوفت میبارید . چهارماه بود به مرخصی نرفته بود . هر وقت علتش را میپرسیدیم . میگفت: «چرا به مرخصی بروم؟ من آمدهام در خدمت رزمندگان باشم . عمرم را کردهام . این آخر عمری از خدا خواستهام شهادت را نصیبم نماید . آرزو دارم شهید شوم و مانند امام حسینعلیه السلام سرم از بدن جدا شود و بر نیزه قرار گیرد .» پینوشتها: 1 . سر دلبران، یادنامه سرلشکر پاسدار، شهید مهدی زین الدین، ص 78 . [ یکشنبه 90/9/6 ] [ 4:33 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
اولین کلمهای که به زبان امام حسین جاری شد از امام باقر علیهالسلام روایت میکنند که در دوره کودکی امام حسین علیهالسلام کمی دیر زبان به سخن گفتن گشود و این امر این نگرانی را به وجود آورده بود که مبادا او از نعمت حرف زدن محروم باشد؛ تا اینکه روزی به همراه پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم به مسجد آمد و در نماز جماعت آن حضرت شرکت کرد. وقتی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم شروع به نماز کردند و تکبیر نماز را گفتند، حضرت حسین علیهالسلام نیز تکبیر گفتند. این اوّلین سخنی بود که از زمان تولد از زبان آنحضرت شنیده شد. بدین ترتیب اوّلین کلمهای که امام حسین علیهالسلام بر زبان راندند لفظ مبارک «الله اکبر» بود. وقتی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم صدای تکبیر امام حسین علیهالسلام را شنیدند دوباره تکبیر گفتند و باز امام حسین علیهالسلام آن را تکرار کردند و به این ترتیب بهدنبال رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم امام حسین علیهالسلام هفت مرتبه تکبیر گفتند.
از پیامبر چه شنیدی روزی به امام حسین علیهالسلام گفته شد که از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم چه شنیدی؟ آنحضرت در ضمن سخنانی طولانی فرمودند: از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که میفرمود: «خداوند تبارک و تعالی کارهای مهم و بزرگ را دوست دارد و کارهای پست و حقیر را نمیپسندد». ادب حسنین علیهالسلام امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام مصداق کامل ادب بودند. نقل میکنند که وقتی امام حسن علیهالسلام در زمان حیات پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم میخواستند پدر بزرگوارشان را صدا بزنند با تعبیر «یا اباالحسین» صدا میکردند و امام حسین علیهالسلام آنحضرت را «اباالحسن» میخواندند و هر دو رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم را پدر صدا میکردند. اما چون رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحلت کردند آن دو بزرگوار علی علیهالسلام را پدر خواندند. آموزش وضو در دوران کودکی روزی امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام دیدند که پیرمردی وضو میگیرد، اما وضوی او اشکال دارد. برای آنکه او را متوجه اشتباه خود کنند و در عین حال به گونهای این کار را انجام دهند که پیرمرد ناراحت نشود، هر دو جلو آمدند و به پیرمرد گفتند: «تو بین ما قضاوت کن که کدامیک از ما دو نفر وضویمان کامل است». آن گاه هر دو شروع به وضو گرفتن کردند. وقتی وضوی آن دو تمام شد، پیرمرد متوجه اشتباه خود شد و رو به آن دو کرد و گفت: «وضوی هر دوی شما کامل است و وضوی من درست نبود. اکنون شیوه صحیح وضو گرفتن را از شما بزرگواران آموختم». بقیه در ادامه مطلب [ یکشنبه 90/9/6 ] [ 4:31 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
دیباچه دنیا برای بسیاری از مردم جای زینت، تفاخر، تکاثر، لهو و لعب است؛ اما گروهی از مردان خدا هرگز فریب لذتهای زودگذر را نمیخورند و بر اساس گفته قرآن کریم «تجارت، آنها را از ذکر خدا غافل نمیکند». آنان در دنیا زندگی میکنند؛ اما هرگز وابسته به دنیا نیستند. آری فقط به خدا دل بستهاند و آنچه که در مسیر کمال است. 1. عشق به قرآن در دوران کودکی امام حسین علیهالسلام از کودکی به قرآن عشق فراوانی داشت؛ زیرا آیات فراوانی از قرآن در خانهشان بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نازل گشت و بدون تردید، امام حسین علیهالسلام متأثّر از فضای قرآن حاکم بر خانواده بود. 2. عشق به آیات قرآن
اگرچه شنیدن تمام آیات قرآن برای امام حسین علیهالسلام لذت بخش بود، اما گاهی شنیدن برخی آیات، آن هم از زبان پدرشان، آن قدر لذت بخش بود که وصف آن را فقط خود ابیعبداللّه علیهالسلام میدانست و بس. بقیه در ادامه طلب [ یکشنبه 90/9/6 ] [ 4:29 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
وقتی خداوند، برای هدایت بشر، «راهنما» فرستاد و برای تعیین راه و پیمودن مسیر، «حجّت» قرار داد، همه ابعاد را در نظر داشت. 1. نماز، اوج بندگی سالارما، حسین بن علی علیهماالسلام ، شب عاشورا برای انس با خدا و تهجّد و تلاوت قرآن و نماز، از دشمن مهلت گرفت. در گرماگرم نبرد عاشورا نیز، هنگام ظهر به نماز ایستاد تا به ما بیاموزد که جان بر سردین و خداجویی نهاده است. سعید بن عبداللّه حنفی، در آن لحظه، در برابر امام همچون سپر حفاظتی میایستد، تا حسین بن علی علیهماالسلام ، آخرین نمازش را بخواند و با 13 تیر که بر پیکرش مینشیند، به شهادت میرسد.1 2. رضا، اوج ایمان کمال بندگی در «رضا» به رضای الهی و فرمان اوست. حسین بن علی علیهالسلام در حرکت به سوی کربلا، اظهار امیدواری کرد که آنچه را خداوند برایش اراده کرده باشد، «خیر» باشد، چه با فتح، چه با شهادت «ارجو ان یکونَ خیراً ما اراد اللّه بنا، قُتِلْنا ام ظفرنا»4. در قتلگاه نیز جملات زیبای «الهی رضیً برضاءک و تسلیماً لامرک» که بر زبان او جاری شد، نشانه خلوص در بندگی و رضا به قضای خدا و رنگ خدایی داشتن جهاد و شهادت اوست. 3. صبر و مقاومت سیدالشهداء الگوی صبر و شکیبایی در برابر مصیبتها، مشکلات زندگی، زخم شمشیر، داغ عزیزان و شهادت فرزندان است. بقیه در ادامه مطلب [ یکشنبه 90/9/6 ] [ 4:27 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
در این مقاله به نقل گفتاری از نوابغ مذهبی، علمی و سیاسی جهان درباره حضرت سیدالشهداء علیه السلام و فداکاری بی سابقه ای که آن حضرت در راه حمایت از حق و عدالت انجام داده اند، می پردازیم . نهضت امام حسین از نظر مهاتما گاندی من زندگی امام حسین علیه السلام آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده ام و توجه کافی به صفحات کربلا نموده ام و بر من روشن است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از سرمشق امام حسین علیه السلام پیروی کند . (1) حادثه طف از نظر لیاقت علیخان این روز ( عاشورا ) برای مسلمانان در سراسر جهان معنای بزرگ دارد، در این روز یکی از حزن آورترین و تراژیک ترین وقایع اسلام اتفاق افتاد . شهادت حضرت امام حسین در عین حزن، نشانه فتح نهایی روح واقعی اسلامی بود، زیرا تسلیم کامل به اراده الهی به شمار می رفت، شهادت یکی از عظیم ترین پیروان اسلام مثلی درخشنده و پایدار برای همه ما است. این درس به ما می آموزد که اشکال و خطرات هر چه باشد نباید از راه حقیقت و عدالت منحرف شود . (3) پورشو تامداس توندون (4) امام حسین را می ستاید شهادت امام حسین علیه السلام از همان زمان که طفلی بیش نبودن در من تأثیر عمیق و حزن آوری می بخشید. من اهمیت برپا داشتن این خاطره بزرگ تاریخی را می دانم . این فداکاری های عالم از قبیل شهادت امام حسین علیه السلام سطح بشریت را ارتقاء بخشیده است و خاطره آن شایسته است همیشه بماند و یادآوری شود . (5) بقیه در ادامه مطلب [ یکشنبه 90/9/6 ] [ 4:23 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
پس از مرگ معاویه در نیمه رجب سال 60 هجرى، یزید با زمینهسازىهاى پدرش به خلافت رسید. او بلافاصله، نامههایى به استانداران و فرمانداران نوشت تا براى او بیعت بگیرند. در این میان، نامهاى نیز به ولید بن عتبه، استاندار مدینه نوشت و از او خواست تا از امام حسین علیهالسلام ، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر بیعت بگیرد. ••• پىنوشتها [ یکشنبه 90/9/6 ] [ 4:23 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |